خبرگزاری فارس: امروز مصادف است با دوم ماه رجب است و نخستین پنجشنبه این ماه نیز شب بسیار مهم و نورانی لیلةالرغائب خوانده میشود که اعمال و نماز ویژهای دارد و به دلیل فضیلتهای آن، شبی است که در سال تکرار نمیشود.
به گزارش گروه آئین و اندیشه فارس، از پیامبر اکبر (ص) روایت شده است که فرمودند: از اولین شب جمعه در ماه رجب غافل نشوید، زیرا شبی است که فرشتگان آن را «لیلةالرغائب» مینامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که یک سوم از شب گذشت، هیچ فرشتهای در آسمانها و زمین نمیماند، مگر اینکه در کعبه و اطراف آن جمع میشوند. آنگاه خداوند به طور غیرمنتظره ای بر آنان وارد شده و میفرماید: ای فرشتگانم! هرچه میخواهید از من درخواست کنید. فرشتگان عرض میکنند: حاجت ما این است که از روزهداران رجب درگذری. خداوند میفرماید: این کار را انجام دادم. بهتر است کسی که این حدیث را میشنود در این شب، زیاد بر فرشتگان صلوات فرستاده تا تکلیفی را که آیه تحیت به عهده ما گذاشته به اندازه توانایی انجام داده باشد. سپس رسول خدا (ص) فرمودند: روز پنجشنبه، اول رجب را روزه گرفته و سپس بین نماز مغرب و عشا 12 رکعت نماز به جا آورده و به ترتیب زیر نماز بخوانید.
الف) در هر رکعت بعد از حمد 3 مرتبه سوره قدر و 12 مرتبه سوره اخلاص.
ب) بعد از نمازها 100 مرتبه بگوید: اَللّهمَ صَلَ عَلی مُحَمَدِ النَبِی الْاُمَیِ وَ آلِه
ج) پس سجده کنید و 70 مرتبه بگویید: سُبُوحُ قُدُوسُ رَبُ الْمُلائِکَةِ وَ الرُوحِ. سپس از سجده برخیزد و بگوید: رَبَ اغْفِرُ وَارْحَمْ وَ تَجاوَزْ عَما تَعْلَمُ اِنَکَ اَنْتَ الْعَلِیُ الْعَظیمُ.
د) بار دیگر به سجده بروید و 70 مرتبه بگویید: سُبُوحُ قُدُوسُ رَبُ الْمَلآئِکَةِ وَ الرُوحِ و در خاتمه نیازمندیهای خویش را از خداوند طلب کنید.
سپس رسول خدا فرمودند: قسم به کسی که جانم در دست اوست، هیچ بندهای از بندگان خدا این نماز را به جا نمیآورد، مگر اینکه خداوند گناهان او را میبخشد؛ گرچه گناهان او مثل کف دریا و به عدد شن و به وزن کوهها و به عدد برگهای درختان باشد و روز قیامت 700 نفر از خویشان خود را که همگی سزاوار آتش باشند، شفاعت میکند. و در شب اول قبر، خداوند ثواب آن را به بهترین صورت با روی گشاده و خندان و زبان فصیح برای او میفرستد که میگوید: ای محبوب من! مژده بده؛ از هر سختی نجات پیدا کردی. میپرسد: تو کیستی؟ رویی بهتر از روی تو ندیده و بویی به خوشبویی تو مشامم نرسیده. جواب میدهد: ای محبوب من! من ثواب آن نمازی هستم که در فلان شب، فلان منطقه، فلان ماه و فلان سال به جا آوردی؛ امشب آمدهام تا حقت را ادا کرده، مونس تنهایی تو بوده و وحشتت را از بین ببرم و زمانی که در شیپور دمیده شود، در عرصه قیامت بر سرت سایه افکنم و تو هرگز هیچ خیری را از جانب مولایت از دست نخواهی داد.
خبرگزاری فارس: بر اساس آخرین نتایج آرای شمارش شده و در حالی که شمارش 700 صندوق در کل کشور باقی مانده است، آرای محمود احمدینژاد به مرز 24 میلیون رای رسید.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، از مجموع 38 میلیون 937 هزار و 11 رای شمارش شده در کل کشور تاکنون، محمود احمدینژاد 23988614 رای معادل 61.60 درصد را به خود اختصاص داده است.
بنابراین گزارش، شمارش 700 صندوق از مجموع بیش از 46 هزار صندوق باقی مانده است.
مجموع ارای اخذ شده و سهم چهار کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری تا کنون به شرح زیر است:
مجموع آراء 38937011 رای با مشارکت 84 درصد
محمود احمدینژاد 23988614 رای معادل 61.60 درصد
میرحسین موسوی خامنه 12669341 رای معادل 32.53 درصد
محسن رضایی میرقائد 633883 رای معادل 1.60 درصد
مهدی کروبی با 321729 رای معادل 0.82 درصد
آرای باطله 405555 رای معادل 1 درصد
انتهای پیام/
خبرگزاری فارس: فاطمه زهرا سلامالله علیها سلاله آفرینش و دخت گرامی نبی مکرم اسلام دریای معارف توحیدی و الگو و اسوه همه اولیاء الهی است که زندگی کوتاه او در این دنیا منبع فیاض الهام موحدان و و بندگان صالح خدا بریا بنای یک حیات معقول است.
به گزارش خبرگزاری فارس، حضرت فاطمه (س) در روز بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه مکرمه دیده به جهان گشود و با قدوم پر برکت و پرنور خویش یاس و ناامیدی را بر دل دشمنان قسم خورده اسلام ممهور نمود، آن بانوی بزرگ اسلام در مدت کوتاه عمر پربار خویش آنچنان زیست که کرارا پیامبر اکرم (ص) میفرمود: «ابنتی فاطمه سیدة النساء العالمین من الاولین و الاخرین و هی بضعه منی...» «دخترم فاطمه سرور زنان عالمیان از اولین و آخرین است و او پاره تن من است» و این سخن نبیاکرم اسلام (ص) است، که تا قیام قیامت بر گوش عالمیان طنینانداز است معرفت و شناخت شخصیت و سیره علمی حضرت زهرا (س) به قدری دارای عظمت است، که اگر کسی قطرهای از آن را در زندگی خود به کار بندد خیر دنیا و آخرت خود را تضمین نموده و به تحقیق به درجات عالی دنیوی و اخروی خواهد رسید،چرا که خلقت عالم به خلقت این بانوی بزرگ دو عالم پیوست خورده چنانچه ذات اقدس خداوند بیهمتا در شان و منزلت آن طاهره زاهده میفرماید: «یا ملائکتی و یا سکان سمواتی انی ما خلقت سما، مبنیه و لا ارضا مدحیه و لا قمرا منیرا، و لا شمسا مضیئة و لا فلکا یدورولابحرا یجری و لا فلکا یسری الا فی محبة هولاء الخمسه الذینهم تحت الکسا، فقال جبرائیل یا رب و من تحت الکساء فقال عزوجل هم اهل بیت النبوة و معدن الرساله هم فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها »«ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانهای من، من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین کشیده و نه ماه روشنی دهنده و نه خورشید درخشان و تابان و نه فلکی را که دور میزند و نه دریای جاری را و نه کشتی که سیر میکند جز در دوستی و محبت این پنج نفر، آنان که در زیر کساء آسودهاند. پس جبرئیل عرض کرد، ای پروردگار من کیستند در زیر کساء پس خداوند عز و جل فرمود: آنها اهل بیت پیغمبر و معدن رسالت ایشان هستند، ایشان فاطمه و پدرش و شوهرش و دو پسرش میباشند».
حال با توجه به این حدیث شریف قدسی گرانبها چگونه توان آن خواهد بود که شخصیت و عظمت این بانوی بزرگ را وصف نمود، لذا آنچه که توان ماست بیان مواردی است از ناحیه ذات اقدس پروردگار و پیامبر خاتم و اوصیا بلافصل ایشان که در شان و منزلت آن بانوی بزرگ بیان فرمودهاند و لاغیر.
چناچه باز هم در این رابطه اشاره مینماییم به حدیث دیگری که ذات اقدس یکتا پروردگار عالمیان خطاب به پیغمبر خویش می فرماید: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک، و لو لا علی لما خلقتک و لو لا فاطمه لما خلقتکما» «ای احمد اگر تو نبودی افلاک را نمیآفریدم و اگر علی نبود تو نمیآفریدم و اگر فاطمه نبود تو و علی را نمیآفریدم.»
*مصحف فاطمه (س)
از ناحیه آن بانوی بزرگ اسلام علوم بسیاری به دست بشریت رسیده است چنانچه در کافی آمده است، شخصی از امام صادق (ع) در رابطه با علم جعفر سوال نمود، حضرت در پاسخ آن شخص فرمود: آن صحیفه ایست که طول آن هفتاد ذراع است «وفیها کل ما یحتاج الناس الیه و لیس قضیه الا و هی فیها حکم حتی ارش الخدش »و در آن صحیفه آنچه مردم به آن احتیاج دارند نوشته شده و نیست موضوعی مگر آنکه حکم آن در آن صحیفه بیان شده حتی خراشی که به بدن کسی وارد شود» آن شخص دوباره سوال نمود که مصحف فاطمه (س) کدام است؟ فرمودند: زهرا (س) پس از وفات پدرش بیش از هفتاد و پنج روز در دنیا باقی نماند و در این ایام کار آن بانوی گرانقدر گریه بر فراق پدر بود بنحوی که نام او جزء بکائین خمس ثبت گردید. (آدم ، یعقوب، یوسف، زین العابدین و فاطمه (ع)) و خداوند: متعال برای تسکین قلب فاطمه (س) ملکی را فرستاد تا او را تسلیت گوید و از مکان پدرش در بهشت برین مطلع سازد و آن ملک برای او نقل کرد آنچه را که قرار بود تا روز قیامت در عالم اتفاق افتد و آنچه را که آن ملک برای حضرت زهرا (س) بیان میکرد.
تمام آن مطالب را امیرمومنان حضرت علی (ع) در صحیفهای مینگاشت و آن را مصحف فاطمه (س) نام نهاد که انشاء الله با ظهور صاحبالعصر و الزمان (عج) بر تمام عالمیان پدیدار گردد.
*خانه داری و همسرداری حضرت زهرا (س)
پس از ازدواج فاطمه (س) با امیرمومنان علی (ع)، پیامبر اکرم (ص) به زهرا (س) فرمودند تو را دو توصیه نسبت به علی (ع)مینمایم اول آنکه هرگز از او چیزی مطالبه منما که مبادا از عهده انجام آن برنیاید و موجب خجالت و افسردگی خاطر او گردد، دوم آنکه زحمات زندگی را بین خودتان تقسیم نمایید، بطوریکه بیرون خانه تنظیم امور به عهده علی (ع) باشد و داخل خانه تنظیم امور بر عهده تو باشد و ای نور دیده من مبادا که در خدمتگزاری داخل خانه کوتاهی نمایی چرا که خداوند در مقابل آن به تو اجر و مزدی عنایت فرماید که به وسیله آن،دیده تو در آخرت روشن گردد و در ادامه به فاطمه (س) فرمود «جهاد المراة حسن التبعل» «زنیکه در خانه شوهر خدمت کند خداوند ثواب جهاد فیسبیلالله را به او عطا مینماید»، لذا هنگامی که به سیره عملی آن بانوی مخدره نظر میافکنیم مشاهده میگردد که حقا و انصافا از هیچ کوششی دریغ ننموده و فروگذار نبودند به گونهای که هیچگاه از امیرمومنان علی (ع) تقاضا و درخواستی ننمودند، و هرگاه امیرمومنان از آن بانوی مخدره سوال میفرمود: که آیا در منزل چیزی مورد نیاز است ؟آن بزرگوار در جواب میفرمود: «البیت بیتک و الحره امتک» «خانه متعلق به شماست و من هم به منزله کنیز و خدمتگزار در خانه شما میباشم» به واقع انسان هنگامیکه صفحه تاریخ را ورق میزند و این سیره عملی پاک و مطهر را مطالعه مینماید بیدرنگ اشک چشمانش جاری میگردد چرا که زندگی دو شخصیت عظیم که خداوند متعال، عالم را فقط به محبت آنان خلق نموده است اینقدر ساده و بیآلایش است و حرمتها به گونهایست که هیچ یک از حقوق دیگری تعدی نمینمایند ،دختر پیغمبر اسلام بدون هیچ کبر و غروری در خانه امیرمومنان علی (ع) کار و فعالیت مینمود با آنکه او شفیعه محشر است و صدیقه کبری ،اما آیا زنان ما نیز آنگونه که سرور زنان عالمیان عمل نمود عمل مینمایند و سیره عملی او را الگوی زندگی خود قرار میدهند؟
*خطبه حضرت زهرا (س)
هنگامیکه به خطبه آن بانوی دو سرا نظر میافکنیم مشاهده میگردد که چگونه با علم و منطق از حق ولایت و امامت دفاع مینماید و آیندگان را از اسرار نهانی آگاه میسازد بطوریکه در سراسر آن چیزی جز حقیقت یافت نمیگردد و آن پاره تن رسول خدا (ص) با لحنی پر از غم و اندوه و شکوه و نارضایتی لب به سخن گشوده و همانند پدر بزرگوارشان درسخنانش هدایت عالمیان را خواهان است چنانچه در فرازهایی از آن میفرماید «فیا حسره لکم ،وانی بکم و قد عمیت علیکم ،انلزمکموها و انتم لها کارهون »«افسوس بر شما چگونه خواهید بود هنگامیه دچار سردرگمی میشوید؟ آیا حق را به زور به شما بقبولانیم در حالیکه خودتان مایل نیستید؟»
و اما در آخر ...
از خداوند خواهانیم که زنان ما را از پیروان واقعی آن بانوی بزرگ اسلام گرداند و در آخرت از شفاعت محمد و آل محمد (ص) ما را محروم سازد.
انشاءالله که تابع باشیم.
در حالی که هاشمی رفسنجانی 3 روز قبل در نامهای به رهبر انقلاب به صورت غیرمستقیم تهدید به آشوب خیابانی کرده بود، امروز همسر وی پس از آنکه رأی خود را به صندوق حسینیه جماران انداخت، ادعا کرد اگر تقلب نشود، موسوی رئیسجمهور است و اگر تقلب شود، باید مردم به خیابانها بریزند.
به گزارش رجانیوز، عفت مرعشی پس از اینکه رای خود را به صندوق انداخت، خطاب به مردم و خبرنگاران گفت: «شما شاهد هستید که من در رای خود نام میرحسین موسوی را نوشتم و امیدوارم که تقلبی صورت نگیرد که اگر این اتفاق بیافتد من در پل صراط از آنها نخواهم گذشت.»
وی سپس با حمله به دکتر احمدینژاد گفت: امیدوارم احمدینژاد و دوستان خوارجش از مردم پاسخ دریافت کنند.
همسر هاشمی رفسنجانی با اشاره به اظهارات رئیسجمهور در مناظره تلویزیونی با موسوی گفت: چرا اینگونه حرفهای مزخرف میزنند و بچههای من را به دزدی متهم میکنند؟
مرعشی ادعا کرد اگر تقلب نشود، موسوی رئیسجمهور میشود، ولی خدا نکند تقلب کنند که اگر اینگونه شود، مردم به خیابانها میآیند و اعتراض میکنند.
خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران کانون جوانان و دانشجویان جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی نامه سرگشادهای به هاشمی رفسنجانی نوشت. به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا در این نامه آمده است: باسمه تعالی جناب آقای هاشمی رفسنجانی، ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام با سلام و احترام هنگامی که از انتشار نامه سرگشاده جنابعالی خطاب به مقام معظم رهبری حضرت آیتالله العظمی خامنهای مطلع شدیم بر خود لرزیدیم که "رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام" چگونه مصلحت نظام را به قربانگاه دفاع از اشخاص برده است؟ نامه حضرتعالی صرفنظر از محتوای تاسفبرانگیز و اعجاب آورش بدون شک دل دوستداران انقلاب اسلامی را خون کرد و مایه شادی دشمنان داخلی و خارجی گردید؛ آنها که هیچ سنخیتی با نظرات و اندیشههای اصیل انقلاب، امام و رهبری ندارند. بر این اساس از شما که یقینا از زحمتکشان عرصههای مختلف و ادوار پرفراز و نشیب قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بودهاید - و انشاءالله میمانید - دلسوزانه گلایههایی داریم: 1. آیا جنابعالی مصلحت نظام را در انتشار این نامه در نظر گرفتهاید؟ آیا گره زدن مصلحت نظام به فرزندان و نزدیکان شما که قطعا بیخطا نیستند به صلاح کشور امام زمان (عج) است؟ آیا برای حضرتعالی که در مسائلی همچون دفاع از عملکرد مدیریت یک دانشگاه، به دیدار رهبری میشتابید امکان ملاقات حضوری سلب شده بود که بدون مشورت با ایشان چنین نامهای با ادبیات تهدیدآمیز نسبت به نظام و توهین آمیز نسبت به رییسجمهور منتخب ملت و مورد تنفیذ رهبری منتشر نموده اید؟ آیا این تعیین تکلیف شما برای رهبری مغایر با نسبتی نیست که برای خود و رهبری در دانشگاه شریف بیان داشتید و ایشان را ولی امر خود دانستید؟ 2. در حالی که در برنامه مناظره زنده تلویزیونی، آقای کروبی به حمایت شما از آقای موسوی اذعان نمود، چگونه نقش آشکار و پنهان منسوبان سیاسی و خانوادگی خود را در انتخابات اخیر به نفع جریان ضد احمدینژاد انکار میکنید؟ آیا شما سنگ محک انقلابی یا ضد انقلاب بودن افراد هستید که دیگران را به دو دسته له و علیه خود تقسیم نمودهاید؟ اگر منتقدین فعلی به عملکرد منسوبین شما با دشمنان گذشتهتان یکی هستند، اکنون در حلقه همان اصلاحطلبان تخریبکننده در جریان انتخابات مجلس ششم چه میکنید؟ آیا احتمال نمی دهید خود عوض شده باشید و لازم باشد به هاشمی اول انقلاب و هاشمی همراه امام و هاشمی خرداد 68 بازگردید؟ 3. در حالیکه مناظره مورد اعتراض حضرتعالی، 13 خرداد برگزار شده بود، جنابعالی با شش روز تاخیر، زمانی را برای انتشار نامه خود برگزیدهاید که انعکاس آن در فضای رسانهای کشور در آخرین ساعات تبلیغات انتخاباتی صورت پذیرد. آیا می توان پذیرفت که این اقدام بدون نگاه تبلیغاتی به نفع کاندیدای مورد حمایتتان انجام شده باشد؟ ضمن اینکه در توضیح مقدماتی دفتر جنابعالی در صدر نامه نیز به این نکته اشاره شده است که احاله پاسخ به پس از انتخابات بدون تاثیر خواهد بود. آیا شرایط حساس انتخابات و فضای هیجانی این چند شبانهروز ایجاب نمیکرد که بر اساس توضیح خودتان علاوه بر این 5 سال، 5 روز دیگر هم دندان بر جگر گذاشته، در فضایی آرام به استیفای حق احتمالی منسوبین عزیزتان مبادرت ورزید؟ 4. جناب آقای هاشمی! اگر حضرتعالی شخصا همچون یک کارگزار واقعی حکومت اسلامی با الگو گرفتن از علی (ع) داغ بر دستان درازشده سوی بیتالمال نهاده، از ابتدا با مفسدین اقتصادی چه در دوستان و چه در خانواده خود برخورد میکردید و سرچشمه فساد را با بیل تشر و ترشرویی سد میکردید، اکنون لازم نبود تمام حیثیت و آبروی چند ده ساله خود را به پای آنها بریزید که البته باید گفت متاسفانه این منجلاب فساد پر شده است و این پیلها را یارای مقابله با خواست عمومی مردم در مقابله با مفسدان اقتصادی در هر منسب و مقامی نیست. 5. اکنون که نامه جنابعالی با این شکل و محتوا و در این شرایط زمانی منتشر شده است و بیم آن می رود که هر اقدام و اظهار نظر شتابزده و نسنجیده موجب سوق دادن هیجانات طبیعی انتخاباتی به سمت اغتشاش و آشوب در سطح جامعه گردد و قطعا مورد نظر و تایید شما نیز نخواهد بود انتظار دوستداران انقلاب و جریاناتی که دل در گرو محبت امام و رهبری دارند از جنابعالی این است که با تدابیر مناسب به جبران تاثیرات نامطلوب آن بپردازید و طمع خام دشمنان انقلاب را از خویش منقطع سازید و بدانید که نیروهای جان برکف انقلاب که در دامنه آتشفشان خانه گزیدهاند کوچکترین تهدید علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی را در نطفه خفه خواهند کرد. والسلام علی من اتبع الهدی انتهای پیام |
ایشان به نامزدهای انتخاباتی خاطرنشان کردند: کسی به گوینده اینگونه حرفهای تخریبی که انشاءالله از روی اشتباه بیان می شود، دلبسته و علاقه مند نخواهد شد بنابراین نامزدهای محترم دقت کنند که با حرفهایی که بسیاری از آنها واقعیت هم ندارد افکار عمومی را تخریب نکنند.
چه کسانی جام زهر را به امام (ره) نوشاندند؟
یکی از ابهام آمیزترین مسائل در خصوص چرایی پایان جنگ تحمیلی، مسأله علل پذیرش قطع نامه از سوی حضرت امام (ره) است. نگاهی به دیدگاه های امام (ره) آن است که ایشان در مقطع پذیرش قطع نامه در شرایط سختی به سر می برده اند که بنا بر مصالحی بسیاری از ناگفته ها آن روزها با مردم در میان نگذارده اند.
ایشان در پیامی که به مناسبت سالگرد کشتار مکه صادر فرمودند به ناگفته های خود از مسأله پذیرش قطع نامه اشاره کرده و فرمودند:
«اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم، و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می دانم و خدا می داند که اگر نبود انگیزه ای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود.اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود. من در اینجا از همه فرزندان عزیزم در جبهه های آتش و خون که از اول جنگ تا امروز به نحوی در ارتباط با جنگ تلاش و کوشش نموده اند، تشکر و قدردانی می کنم و همه ملت ایران را به هوشیاری و صبر و مقاومت دعوت می کنم.» (1)
مطالعه پیام امام موید این نکته است که پذیرش قطعنامه و آتش بس، به مثابه نوشیدن جام زهر برای حضرت امام(ره) بود که او تنها به خاطر رضای خداوند، حفظ اسلام و مصالح نظام اسلامی، آن را با جان و دل پذیرا شد. در پیام چنین آمده است:
«... قبول این مسئله برای من، از زهر کشنده تر است؛ ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او، این جرعه را نوشیدم. در شرایط کنونی، آن چه موجب این امر شد، تکلیف الهیام بود. شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفس بجنگم؛ اما تصمیم امروز، فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او، از هر آن چه گفتم، گذشته و اگر آبرویی داشتم، با خدا معامله کرده ام».(2)
«فرزندان انقلابی ام! ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید! شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرین تر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان این گونه نیست؟ ولی تحمل گنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.»
به راستی چه عاملی امام راحل را (ره) – که ایشان هم بنابر مصالح آن را ذکر نمی کنند- مجبور به پذیرش قطع نامه کرد؟ به راستی چه کسانی جام زهر را به ام نوشاندند؟
در خصوص چرایی این موضوع روایت های گوناگونی از مسئواین وقت سیاسی و نظامی مطرح شده است. اما نگاه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) -که آن روزها در کسوت رییس جمهور بودند- از همه نقل ها دقیقتر و صحیح تر به نظر می رسد.
معظم له می فرمایند: « قطعنامه را هم که امام قبول کرد، به خاطر این فشارها[ی خارجی] نبود. [پذیرش] قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتی بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادی کشور، مقابلِ روی او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمیکشد و نمیتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ به خاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت میکرد. وانگهی؛ اگر همه دنیا در امر جنگ دخالت میکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسی نبود که رو برگرداند. بر نمیگشت! آن، یک مسأله داخلی بود؛ مسأله دیگری بود.» (3)
اما به راستی کدام کارشناسان و مسئولان امام را متقاعد به پایان جنگ نمودند؟
بررسی مستندات و خاطرات برخی مسئولین سیاسی نظامی وقت حکایت از نامه هایی دارد که در مقطع قبل از پذیرش قطع نامه از سوی برخی مسئولین برای امام فرستاده شده بود.
در مهرماه 1385 متن نامه منتشر نشده ای از امام خطاب به مسئولین کشور از سوی دفتر هاشمی رفسنجانی –که در ایم پذیرش قطع نامه در مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا بود- در رسانه های جمعی انتشار یافت. مطالعه این نامه بخشی از ناگفته های نوشاندن جام زهر را روشن می سازد.
حضرت امام در این نامه به طور مشخص از سه مسئول نام می برند که در نامه های خود تلاش نموده اند تا امام را به پذیرش قطع نامه متقاعد سازند.
1- فرمانده وقت سپاه؛ محسن رضایی
2- نخست وزیر؛ میرحسین موسوی
3- مسئول وقت تبلیغات جنگ؛ سیدمحمد خاتمی
البته شایان ذکر است نقش اصلی انتقال این نامه ها را شخص مسئول وقت کل جنگ –هاشمی رفسنجانی- داشته است
امام (ره) در خصوص نقش نامه محسن رضایی می فرمایند: « با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت مینمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ 2/4/67 نگاشته است اشاره میشود.»
رضایی هم چنین در این نامه نوشته بود: «تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال 71 اگر ما دارای 350 تیپ پیاده و 2500 تانک و 3000 توپ و 300هواپیمای جنگی و 300 هلیکوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهی از سلاح های لیزر و اتم -که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است-، داشته باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»
امام (ره) هم چنین آورده اند که: «وی میگوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر میرسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست.»
امام در خصوص نامه میر حسین موسوی نیز می فرمایند: « آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند، مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهایی را که در شکستهای اخیر از دست دادهایم به اندازه تمام بودجهای است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود.»
هاشمی رفسنجانی نیز بعد ها در مصاحبه ای با تأیید این مسأله اعلام نمود: «دولت مهندس میرحسین موسوی در آن موقع اعلام کرد دیگر قادر به تدارک مالی نیست»(5)
و امام البته ابه نامه مسئولات تبلیغات جنگ نیز اشاره می کند. «مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.»
محسن رضایی در توضیح این امر به نامه سید محمد خاتمی – که در آن مقطع وزیر ارشاد و با حفظ سمت معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و مسئول تبلیغات جنگ بود- می گوید: «نامه آقای خاتمی، حکایت از آن داشت که بسیجیها و مردم به جبهه نمیروند و ما در جبهه نیرو کم داریم.»
والبته محسن رضایی به نقش هاشمی رفسنجانی به عنوان برنامه ریز اصلی این ماجرا اشاره می کند، که نامه خود او و نامه میرحسین موسوی و نامه سیدمحمد خاتمی و نامه تعدادی از دیگر فرماندهان نظامی را به نزد امام برده و ایشان را به پذیرش قطع نامه متقاعد می سازد: «آقای هاشمی هم این نامه هم چند نامه دیگر از جمله آقای خاتمی وزیر ارشاد وقت، نامه میرحسین موسوی به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد گفته بود که نظامیان این گونه میگویند و مسؤولان سیاسی و اقتصادی هم میگویند پول نداریم. شما تکلیف را روشن کنید و امام هم با پذیرش قطعنامه موافقت کردند».
و در نهایت سخن هاشمی هم این است که: «وضع اقتصادی ما بد شده بود و دنیا تصمیم گرفته بود بدون رعایت مقررات جنگ اجازه بدهد صدام هر کاری میخواهد، انجام دهد... ما نگذاشتیم این شرایط حاد به وجود بیاید و با پذیرش قطعنامه و تحمیل شرایط ما جنگ را به پایان رساندیم.»
اما واقعیت ماجرا چیست؟
در این نکته مثلث سه گانه (خاتمی، میرحسین و محسن رضایی) و در با هماهنگی هاشمی رفسنجانی با ارسال نامه به امام ایشان در محذور قرار داده و مجبور به نوشیدن جام زهر نموده اند شکی وجود ندارد. اما بررسی تحلیلی تاریخ مقاطع انقلاب، نشان دهنده آن است که کشور در سال های پایانی دهه شصت در شرایط خاصی به سر می برده است که بسیاری از رویدادهای مرتبط با آن بر نتیجه جنگ اثر گذاشته است.
اختلافات داخلی حزب جمهوری اسلامی که منجر به انحلال این حزب شد، مناقشات درونی تشکل های روحانی هم چون جامعه روحانیت مبارز که در پی آن عده ای هم چون کروبی، خاتمی و... اقدام به انشعاب از آن و تشکیل مجمع روحانیون مبارز بدون تردید تأثیرات منفی شگرفی بر روحیه رزمندگان اسلام داشته است.
انتخابات دوره سوم که یکی از جنجالی ترین انتخابات دهه شصت می باشد، در مقطع سرنوشت ساز جنگ یعنی اوخر سال 66 و اوائل 67 مصادف شده بود بلواهای شخصی هم چون محتشمی پور (وزیر وقت کشور) بر ر نظارت شورای نگهبان که سرانجام با دخالت و وساطت امام به پایان رسید، این سوال را در ذهن بسیاری از رزمندگان جبهه شکل می داد که به راستی دعواهای انتخاباتی در تهران در زمانی که کشور دچار جنگ است با چه هدفی دنبال می گردد؟
در سخت ترین شرایط جنگ (نیمه دوم جنگ) که با دور دوم نخست وزیری میرحسین موسوی مصادف بود باج خواهی سیاسی نخست وزیر و اطرافیانش از رییس جمهور وقت –مقام معظم رهبری- که عمدتا به بهانه حمایت امام از دولت انجام می گرفت و پس از آن که با پایداری رییس جمهور بر مواضع اصولی مواجه می شدند به استعفاهای مکرر روی می آوردند، همه و همه جنگ را به شرایط نامعلومی سوق می داد.
از همین رو بود که امام راحل (ره) در مقابل آخرین استعفای میرحین واکنش تندی از خود نشان دادند:«جناب آقای موسوی ، نخست وزیر محترم ... نامه استعفای شما باعث تعجب شد. حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید ، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را در جریان می گذاشتید... در زمانی که مردم حزب الله برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می برند چه وقت گله و استعفاست ... همه باید به خدا پناه بریم ؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سو ء استفاده کنند... مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده اند ، این حرکات هیچ تاثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.»(6)
از سویی نکته ای که در خصوص ادعای نخست وزیر مبنی بر خالی بودن خزانه مطرخ است، آن است که برای مدیران دولت موسوی از ماه ها پیش از نگارش نامه به امام قابل پیش بینی بود که خزانه کشور به زودی به انتها خواهد رسید؛ این ها که امروز مدعی ماجراجو و غیر کارشناس بودن دولت نهم هستند، آن روز چرا در زمانی که فاو در دست ایران بود نامه به امام ننوشتند تا بگویند تا چند ماه آینده خزانه خالی خواهدشد؟ بدون تردید اگر ایران قع نامه در شرایطی که فاو را از دست نداده بود می پذیرفت، در مذاکرات آتش بس جایگاه محکمتر و مناسب تری می یافت.
این مسئله را می توان تنها به ماجراجویی دولت رادیکال مهندس موسوی تعبیر کرد تا آن که پس از شکست فروردین ?? و از دست دان فاو، مدیران ماجراجوی دولت موسوی دریافتند که دیگر شکست صدام محال است...
آری امام هیچ گاه تحت تأثیر ترس و واهمه برخی مسئولان و کارشناسان از موض اصولی خود که بارها تأکید کرده بود که «اگر جنگ بیست سال هم طول بکشد؛ ما مرد جنگیم» کوتاه نمی آمد و آن چه موجب شد تا امام (ره) از موضع خود کوتاه آیند و جام زهر را بنوشند، گزارش های جهت دار برخی مسئولان و کارشناسان بود.
نکته ای بارها امام و مقام معظم رهبری به مسئولان و کارگزارن نظام هشدار داده اند در خصوص برخی گزارش های غلط کارشناسی است که با هدف سیاسی تدوین می گردد. هم چنان بود که رهبر معظم انقلاب چهار سال پس از پذیرش قطع نامه در دیداری با نمایندگان مجلس بدان اشاره کردند: «البته کارشناس را باید بشناسید. هر کارشناسى مورد اعتماد نیست. اى بسا کارشناسانى که مسؤولین بالا را گمراه کردند! ما در این چند سال، اینها را دیدهایم. اینها جزو تجربیّات ماست؛ که کارشناسى، راهى را جلوِ نماینده مجلس یا مسؤول مىگذارد که به وسیله آن، واقعیتى را واژگونه و غلط به او معرفى مىکند. اینطور نیست که شما بتوانید به هر کارشناسى اعتماد کنید. کارشناس باید شناخته شده باشد؛ باید مورد اعتماد باشد؛ باید به انگیزه و عشق اسلامى و انقلابى و میهنى او، اطمینان حاصل شده باشد و بدخواه نباشد.»(6)
آری! جام زهر امام نوشاندند تا جنگی که دیگر رغبتی برای ادامه آن را نداشتند، را پایان دهند، غافل از این که بسیجیان حقیقی خمینی کبیر تا آخرین قطره حاضر بودند از این راه دفاع کنند.
نکته اساسی دیگری که اشاره بدان خالی از فایده نیست، شباهت وضع فعلی ما با شرایط پایان جنگ است امروز نیز عده ای گویا با یکدیگر پیمانی پنهانی بسته اند که در مسائل سرنوشت ساز انقلاب جام زهر را به رهبر معظم انقلاب بنوشانند و ایشان را وادار به کوتاه آمدن از مواضع اصولی در قضایی آمریکا، پرونده هسته ای، مسئله فلسطین و مقاومت و... نمایند.
گویا تنها مانع آن ها شخصی است به نام احمدی نژاد که در مقابل همه زیاده خواهان دنیا می ایستد، و این مانع باید برداشته شود؛ پس در آن مقطع بهانه نگاه کارشناسی بود و این برهه مسئله رأی مردم!
و جالب آن که نام ها نیز در هر دو مسئله یکی است. گویا همان ها که در نوشاندن جام زهر به امام هم پیمان شدند، این بار نیز در انتخابات دهم، سناریوی دیگری برای جام زهر ترتیب داده اند.
مبادا که ما نیز امام خویش را تنها گذاریم...
پاورقی:
?) نامه امام به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه، سایت آفتاب، 7 مهر 1385
2) صحیفه امام ج ?? ص??
3) بیانات مقام معظم رهبرىدر مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) ???5/??/??
4) سایت آفتاب، 7 مهر 1385
5) صحیفه امام - جلد 21 - صفحات 123 و 124.
6) بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار نمایندگان دوره چهارم مجلس شوراى اسلامى20/3/1371
پیوست:
متن نامه محرمانه امام (ره) به مسئولان در خصوص پذیرش قطع نامه + تصویر
خاطره ای از دولت مهندس موسوی
از زبان رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری در بیانات خود ضمن اشاره به چرخش برخی جریانات سیاسی و چهرها به ذکر خاطره ای از دوران نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی می پردازند:
(( انسان اگر زندگى سیاسى بعضى افراد را از اوّلِ انقلاب تا بهحال نگاه کند، مىبیند ملغمه عجیبى از انواع و اقسام فکرهاست! یک روز بود که چنین آدمهایى به این اکتفا نمىکردند که در شعارها، مردم فقط «مرگ بر امریکا و مرگ بر شوروى» بگویند. مىگفتند باید بگوییم «مرگ بر شرق و غرب»! ما مىگفتیم شوروى سمبل یک تفکّر و یک راه غلط است؛ امریکا سمبل جنایت و ستم است؛ چه دلیلى دارد شما بگویید «مرگ بر شرق و غرب»؟! مىگفتند شما محافظهکار و سازشطلبید!
از جمله همین حضرات، امروز کسانى هستند که حاضرند بروند رسماً در مقابل امریکا و انگلیس عذرخواهى کنند و بگویند ما غلط کردیم، اشتباه کردیم به شما بدگویى کردیم؛ ما را ببخشید! بعضى از همین افراد، آن روز در اوایل انقلاب، روى تندیهاى بىرویّه، چنان نظرات عجیب و غریب اقتصادىاى مطرح مىکردند که انسان شاخ درمىآورد! مىگفتیم اینها کجایش اسلامى است؟ مىخواستند تفکّرات بسیار تندِ چپِ سوسیالیستى را به اسم اسلام تحمیل و پیاده کنند. بعضى از آنها که مسؤولیت داشتند، کارهاى بدى هم در آن روز انجام دادند.
من فراموش نمىکنم، ما در شوراى انقلاب - سالهاى 57 و 58 - قانونى داشتیم که سرمایهداران قبل از انقلاب را به چهار دسته تقسیم کرده بود: بند (الف)، بند (ب)، بند (ج)، بند (د). بند (ب) کسانى بودند که سرمایههاى آنها از طریق نامشروع و غیرقانونى به دست آمده بود؛ حکمش هم این بود که دولت باید آن سرمایهها را تصرّف کند. بند (ج) کسانى بودند که سرمایههاى آنها از راه نامشروع به دست نیامده بود؛ لیکن وامهاى کلانى از بانکها گرفته بودند، تقلّب کرده بودند و پول را پس نداده بودند. بنابراین آنها مىبایست وامهاى خود را ادا مىکردند. اگر ادا مىکردند، کارخانهها مال خودشان مىشد؛ اما اگر پرداخت نمىکردند، کارخانههاى آنها تصرّف مىشد. اوایل ریاست جمهورىِ من گروهى مسؤول تشخیص بند (ب) و (ج) و اینطور کارها بودند. البته این کارها دست بنده به عنوان رئیس جمهور نبود؛ دست نخستوزیر و دستگاه هیأت دولت بود. من اطّلاع پیدا کردم یک عدّه در این هیأت هستند و اصرار دارند که بند (ج) را به بند (ب) تبدیل کنند؛ یعنى کارخانهاى که مىشد صاحب آن بدهکارىاش را به بانک بدهد، بعد کارخانهاش را راه بیندازد و کار کند و کارگرانش هم بىکار نباشند، مىخواستند نگذارند این کار انجام گیرد. در آن موقع، چنین گرایش چپ ضدّ سرمایهدارى افراطىِ نابحق وجود داشت. همان آدمها امروز کسانى هستند که حاضرند در مقابل کمپانىداران و سرمایهداران صهیونیستى فرش قرمز پهن کنند تا به ایران بیایند و سرمایهگذارى کنند! انسان از چپترین ایده مارکسیستى، به افراطىترین ایده دست راستىِ اقتصادى متحوّل شود؛ اسمش را هم تجدیدنظر بگذارد!
این تجدیدنظر نیست؛ این هُرهُرى مسلکى است. آن روز افراط بود، امروز هم افراط است. وجود این آدمهاى تجدیدنظرطلب در برخى از دستگاههاى گوناگون، اسباب زحمت و خطر است. اگر در دانشگاه باشند، ضرر مىرسانند؛ اگر در دولت باشند، ضرر مىرسانند؛ اگر در مجلس باشند، ضرر مىرسانند؛ هرجا و در هر نقطهاى باشند، ضرر مىرسانند. ))
از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار جوانان استان اصفهان- 12/8/1380
شبکه ایران: میرحسین موسوی، که پیش از این و به دلیل ابهام در آرایش سیاسی اصلاحطلبان سوال شبکه ایران را در خصوص مشروعیت سازمان مجاهدین بدون جواب گذاشته بود، در مازندران خیال همه را راحت کرد و صریحا بیانیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را رد کرد.
گرچه میرحسین در اولین سفر انتخاباتیاش در ایلام از روابط نزدیک خود با سازمان مجاهدین و حزب مشارکت سخن گفت و حتی در اظهاراتی حمایت قاطعش را از این احزاب اعلام کرد اما هنوز هم برخی از دوستان اصولگرای او به واسطه خاطرات "موسوی دهه 60" به او امیدوار بودند تا اینکه سکانس آخر ماجرا در دانشگاه بابلسر مازندران رقم خورد و آخرین رشتههای رابطه سست موسوی و حامیان اصولگرایش گسست.
موسوی که ادامه تبلیغات انتخاباتیاش را از شمال کشور پی گرفته است، پس از دیدار از شهرستان جویبار و دانشگاه مازندران به جمع دانشجویان بابلسری رفت و با انتقاد از سفرهای استانی دولت که او آنها را باعث "افزایش هزینهها" و "ریخت و پاش" خواند، به ارائه برنامههای خود پرداخت و سپس در تریبون پاسخ به سولات دانشجویان قرار گرفت.
میرحسین در پاسخ به این سئوال که "جامعه مدرسین در بیانیه خود سازمان مجاهدین را مشروع ندانسته، آیا شما با این نظر مخالف هستید یا نه؟" اظهار داشت: جامعه مدرسین قابل احترام است، اما باید به این مسئله توجه کنیم که چرا جامعه مدرسین بیانیه سیاسی میدهد و البته آنها نظر فقهی نمیدهند.
موسوی در ادامه سازمان مجاهدین را که اولین حزب حامی او نیز محسوب میشود صریحا به رسمیت شناخت و در توجیه این موضع خود گفت: جامعه مدرسین نظر فقهی نمیدهد و بنده درخصوص سازمان مجاهدین با توجه به استقلال خودم از حمایت سازمان مجاهدین استقبال میکنم و با صراحت میگویم سازمان مجاهدین رسمیت دارد.
به رسمیت شناختن سازمان مجاهدین ازسوی آخرین نخست وزیر کشور که پس از حمایت "قاطع" او از این سازمان صورت میگیرد در حالی است که در سال ?? و پس از آنکه سازمان مجاهدین از هاشم آغاجری عضو شورای مرکزی خود بدلیل اظهارات اهانتآمیزش نسبت به ائمهاطهار(ع) و مراجع تقلید حمایت کرد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در اطلاعیهای که به امضاء آیتالله مشکینی رئیس وقت این جامعه رسید، "سازمان" را نامشروع خواند و "مؤمنین" را از همکاری با آن برحذر داشت.
موسوی در عین حال خود را "یک بسیجی واقعی" خوانده و گفته بسیجی واقعی مدافع ناموس مردم، مطیع ولایت، پایبند به قانون اساسی و پاسدار صندوقهای آرای ملت است.
به نظر میرسد حمایت صریح موسوی از سازمان مجاهدین و به رسمیت شناختن آن نه تنها رویگرادانی دوستان نزدیک و اصولگرای میرحسین از او را به دنبال داشته باشد که حتی میتواند نقطه عطفی در مواضع "تند" موسوی در آینده و حضور پررنگتر "افراطیون دومخرداد" در اطراف و ستادهای او باشد.
یک اصلاح طلب، از نوع میرحسینی و خاتمیش گرفته تا سروش و آغاجری، رأی مردم را می پرستند. اکثرشان معتقد اند که رأی مردم بر چیزی، دلیل بر حق بودن آن است. می خوای ببینی کدوم حرف درسته، ببین کدوم رو مردم بهش رأی میدن. اگر روزی مردم به عقیده ای پشت کردند، می بایست صاحبان آن کنار بروند. برای نمونه:
محمد رضا خاتمی، جمهوری اسلامی، 8/6/79: مبنای مشروعیت هر کاری رأی مردم است و قرائتی از اسلام در جمهوری اسلامی پذیرفته شده که همه چیز را بر اساس رأی مردم میداند.
سالار بهزادی، روزنامه صبح امروز 23/8/78 : سیره حضرت علی(ع) و سایر فرق مذهبی صدر اسلام، دموکراسی در انتخاب رهبری و عدم تعیین رهبر برای مردم بوده است.
رجبعلی مزروعی، حریم، 23/11/78: حضرت علی مشروعیت خود را از مردم گرفته همانطور که معاویه مشروعیت خود را از مردم گرفته است.
عبدالکریم سروش، روزنامه صبح امروز، 16/6/78 : هیچ دینی عقلا نمیتواند مردم را از انتخاب دین دیگر منع کند، چون خود آن دین زاییده انتخاب بوده همچنانکه هیچ نمایندهای نمیتواند به مردم بگوید: بعد از انتخاب من حق انتخاب کس دیگر را ندارید.
عزت الله سحابی، روزنامه خرداد، 6/8/78 : به گفته امام علی(ع) هر شیوه حکومتی که مردم بر آن تفاهم کنند، همان مورد رضای خداوند است و تفاهم دینی و غیر دینی معنا ندارد.
سید محمد خاتمی در دانشگاه تهران در سالگرد دوم خرداد : اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد، این دین است که باید محدود شود نه آزادی.
همینطور اگر به سخنرانی های آقای خاتمی رجوع کنید، احتمالا هر پنج دقیقه یکبار واژه مقدس "دموکراسی" را استماع کنید(عمدتا هم بدون پسوند دینی) سرتان را درد نمی آورم که ریشه و سابقه دموکراسی از کجاست و چه نقدهای تئوریکی خود غربی ها بر آن وارد کردند(در این زمینه می توانید به کتاب تازه منتشر شده ی "درباره دموکراسی" از شهریار زرشناس-کتاب صبح مراجعه کنید) تنها خاطره ای را نقل می کنم از یکی از رفقای باحال:
روزی با اتوبوس به مسافرت می رفتم که راننده نوار موسیقی مبتذلی گذاشت. من هم رفتم و گفتم که خاموشش کند. وقتی نشستم، جوانی که کنارم بود گفت: ببخشید! می توانم یک سوالی بپرسم؟ گفتم بله. گفت: الآن در این ماشین بیست-سی نفر نشستند که می خواهند این موسیقی را گوش کنند و فقط شما مخالف هستید. چرا به رأی مردم احترام نمی گذارید؟ چرا حق دیگران را رعایت نمی کنید و نظر خودتان را به دیگران تحمیل می کنید؟
(نه گذاشتم و نه برداشتم و)گفتم: ببین دوست عزیز! فرض کن خواهر شما اینجا کنارت بود و یک نفر پا می شد می گفت: چند نفر موافقند به این خانم تجاوز کنیم!؟ و همه رأی مثبت می دادند. آیا شما می پذیرفتی که این کار را انجام بدهند؟ آیا در اینجا به رأی اکثریت احترام می گذاشتی؟
سرش را پایین آورد و کمی تأمل کرد و گفت: نه. ادامه دادم:این رأی مردم نیست که درستی یا نادرستی کاری را مشخص می کند، بلکه آن چند چیزی که می خواهد به رأی مردم گذاشته شوند، ابتدا می بایست مشروعیت و حقانیتشان مشخص شده باشد و بعد بین این دو یا چند چیز حقِ، نظر مردم پرسیده می شود که کدامیک را حق تر می دانند. بلکه اگر اسلامیِ اسلامی اش را هم بخواهیم، رأی مردم هم حکم مشورت را دارد و پس از آن دوباره می بایست مرجعی(اعم از ولی معصوم یا ولی فقیه) در مورد این نظر مردم قضاوت کند. پیامبر اسلام هم پس از مشاوره، در نهایت خودشان تصمیم می گرفتند. امیرالمومنین هم مشروعیت حکومتشان به خاطر خواست مردم نبود، که مردم تنها می توانستند این حق را برای جامعه خود انتخاب بکنند یا نکنند و انتخابشان هم از باطل بودنشان نمی کاهد. کمااینکه امام حسن و امام صادق علیهم السلام بارها فرمودند که اگر اندازه این گله گوسفند یار داشتم، علیه شان قیام می کردم. در سیاست شیعه، وقتی حجت تمام می شود، ولو حق در اقلیت باشد، اگر امکان غلبه وجود داشته باشد، علیه اکثریت باطل قیام صورت می گیرد.(این را در بخش تنش زدایی بیشتر توضیح خواهم داد) دوستی از من پرسید: اگر روزی فلسطینیان با علاقه و رأی خودشان اسراییل غاصب را بپذیرند و به حکومت او رأی دهند، آیا شما باز هم روز قدس می گیرید و مرگ بر اسراییل می گویید؟ گفتم: اگر از روی اجبار این کار را نکرده باشند و واقعا به اسراییل گرایش پیدا کرده باشند، از آن روز علاوه بر مرگ بر اسراییل، "مرگ بر فلسطین" هم خواهیم گفت. این که "حق چیست" که به رأی مردم گذاشته نمی شود. بلکه مردم می توانند حق را انتخاب کنند و تازه اگر اکثریت، باطل را برگزیدند، جلویشان خواهیم ایستاد.
گیرم ?? ملیون به شما رأی دادند، هفتاد ملیون هم بدهند، این موجب حق بودن شما نمی شود. بلکه حق ملاک دیگری دارد و آن شرع است. بین دو عقیده، می بایست بحث کلامی صورت گیرد تا معلوم شود نظر دین با کدامیک است. آیا وقتی می خواهند بین دو نظریه مثلا در فیزیک یکی را انتخاب کنند، می آیند رأی گیری می کنند؟! یا نه فقط در دین و حکومت است که رای اکثریت درست و غلط را مشخص می کند.
این که قرائتی از دین درست است که مردم به آن رأی دهند هم جمله غلطی است. اینان چون عموما نمی توانند در بحث کلامی و دینی وارد شوند و نظرشان را به کرسی بنشانند(نمونه اش سروش که همش از مناظره در میره) یک قرائت بی آزار و دم بریده از دین ارایه می کنند و تاییدش را از مردم می خواهند.
بگذریم. همین رفیق ما یک بار جوانی به او گفت: پدران و مادران ما انقلاب کردند و این حکومت را انتخاب کردند. حال ما نمی خواهبم. چرا رفراندوم نمی گذارند و نظر مردم را نسبت به حکومت نمی پرسند؟ رفیق ما جواب داد: مگر ما حکومت را با رفراندوم به دست آوردیم که حالا با رفراندوم از دست بدهیم؟! (البته منظور ایشان این نبود که اکثریت در ایرام مخالف نظام اند که تمام شواهد خلاف این را نشان می دهد)
خلاصه:حق معیار دارد و معیارش رأی مردم نیست، بلکه مردم می توانند آن را انتخاب کنند یا نکنند و اگر حجت برایشان تمام شده بود و باطل را انتخاب کردند، حق علیه شان قیام می کنند.
البته ریشه این تفکر، در فلسفه کانتی است که اگر لازم شد بعدا توضیح خواهیم داد.