بسم رب الحسین
بنام خداوند مردان دین ز شک رسته مردان اهل یقین
بنام یلان محمد نژاد که شد شورشان رشک گردباد
علی صولتانی که در خون شدند به یک نعره از خویش بیرون شدند
بنام کسانی کنم اقتدا که در خاک از آنهاست جوش صدا
بنام غیوران زهرا نسب ز خود رستگان به حق منتسب
حسن مذهبان صبور آمده می زهر نوشان آن میکده
خراباتیان حسین آشنا به خون رنگی مشرقین آشنا
اگر دم فرو بندم از ذکرشان نیستم یک دم خالی از فکرشان
من ویاد یاران که سر باختند ولی بر ستم گردن افراختند
سحر گام اعزام یادش به خیر و گردان گم نام یادش بخیر
لباسی که خاکی تر از خاک بود ولی چون دل عاشقان پاک بود
الهی به مستان ضربت شکن به مردان طوفانی خط شکن
الهی به گردان زید و کمیل،دلیران چون رعد و طوفان وسیل
به آنان که بی پا و سر آمدند شهید از میان خطر آمدند
به مفقود و جانباز و ایثار گر که شد تیغشان بر عدو کارگر
به مردان در کنج معبد قسم به والفجر و بیت المقدس قسم
به خیبر که برکند مولا درش به جسمی که صد پاره شد پیکرش
به دلسنگی کربلای چهار به یاران بی مدفن و بی مزار
به فتح المبین و به فتح الفتوح به به طوفان به دریا به کشتی به نوح
من و جنگ یاران ذیرینه ایم کمر بسته در هشت وادی خطر
سپر ساخته سینه بر تیغها شنا کرده در شط خون جگر
ز خود گذشتیم و رفتیم تا رزمگاه در آن سو دشمن کمین کرده بود
عظیم و تهی چو ابری سیاه
چو طوفان وزیدیم و بر هم زدیم ز خار و خسان خواب آرام را
خیز از تب و تاب ما موج زد نوشتیم با خون سر انجام را
خطر بود و شط بود و غواسها سلاحی به جز عشق و ایمان نبود
زنیزارها بی صدا رد شدیم صدایی به جز صوت قرآن نبود
مرا حضرت ساقی آواز داد که جنگ است باید محیا شوی
زنی آنچنان بر صف تیغها مه از کشته گان ره ما شوی
یکی غزه چون غزه های دگر هماهنگ اصحاب احمد شدم
سپاهی مقدس تر از بدر بود که من در رکاب محمد(ص) شدم.
التماس دعا