سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این دانش، دین است، پس نیک بنگریدکه از چه کسی دین خود را می گیرید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
کجایند مردان بی ادعا؟
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» السلام علیک یا فاطمه المعصومه(س)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 86/8/20 :: ساعت 12:0 عصر )

»» [زندگینامه حضرت معصومه (س)]


نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر (ع) و مادر مکرمه اش حضرت نجمه خاتون (س) است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه (س) با حضرت رضا (ع) از یک مادر هستند.

ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال ١٧٣ هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا (ع) قرارگرفت.

< language=Java src="js/imageBorder.js" type=text/java>
< language=Java type=text/java>

در سال ٢٠٠ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعید گونه حضرت رضا (ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.

یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه (س) به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عده اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى شد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى رساندند و مخالفت خود و اهلبیت (ع) را با حکومت حیله گر بنى عباس اظهار مى کرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عده اى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند،سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت(س) معصومه را نیز مسموم کردند.

به هر حال ، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه (س)بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مى فرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند; و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مى کشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز ٢٣ ربیع الاول سال ٢٠١ هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مى شود شتر آن حضرت در جلو در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.

آن بزرگوار به مدت ١٧ روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود.

محل عبادت آن حضرت در مدرسه ستیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.

سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال ٢٠١ هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فروبست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند .مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد دراین که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.

آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسب هاى خود سوار و از محل دور شدند.

بنا به گفته بعضی از علما به نظر مى رسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع) باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیا الهی انجام شده است.

پس از دفن حضرت معصومه(س) موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد(ع) به سال ٢٥٦ هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبله گاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت (ع). و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت وامامت شد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 86/8/20 :: ساعت 11:56 صبح )

»» بمناسبت سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)

السلام علیک یا امام جعفر صادق (ع)

مشخصات حضرت
  اسم : جعفر
  لقبها : صادق- مصدق - محقق - کاشف الحقایق - فاضل - طاهر - قائم - منجی - صابر
 کنیه : ابوعبدالله - ابواسماعیل - ابوموسی
  نام پدر : حضرت امام محمد باقر ( علیه السلام )
  نام مادر : فاطمه ( ام فروه ) دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر
  زمان تولد : هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری
  در روز جمعه یا دوشنبه ( بنا بر اختلاف ) در هنگام طلوع فجر مصادف با میلاد حضرت رسول . بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان  را نیز برخی سال 80 هجری ذکر کرده اند . ( 1 )
  محل تولد : مدینه منوره
  عمر شریفش : 65 سال
  مدت امامت : 34 سال
  زمان رحلت ( شهادت ) : 25 شوال سال 148 هجری درباره زمان شهادت نیز گروهی ماه شوال و دسته ای دیگر 25 رجب را بیان کردند . ( 2 )
  قاتل : منصور دوانیقی بوسیله زهر
محل دفن : قبرستان بقیع
زنان معروف حضرت : حمیده دختر صاعد مغربی ، فاطمه دختر حسین بن علی بن الحسین بن علی بن أبی طالب( علیهم السلام )
فرزندان پسر : موسی ( علیه السلام ) - اسماعیل - عبدالله - افطح - اسحاق - محمد - عباس - علی
فرزندان دختر : ام فروه - فاطمه - اسما که اسماعیل ، عبدالله وام فروه مادرشان فاطمه دختر حسین بن علی بن حسین ( علیهما السلام )( نوه امام سجاد ) است . وامام موسی کاظم (علیه السلام) ، اسحاق و محمد که مادرشان حمیده خاتون می باشد . وعباس ، علی ، اسماء و فاطمه که هر یک از مادری به دنیا آمده اند .
نقش روی انگشتر حضرت : ما شاء الله لا قوة إلا بالله ، أستغفرالله .
اصحاب معروف امام صادق (علیه السلام) : ابان بن تغلب - اسحاق بن عمار- برید - صفوان بن مهران - ابوحمزه ثمالی – حریر بن عبدالله سجستانی زراره بن اعین شیبانی - عبدالله بن ابی یعفور-عمران بن عبدالله اشعری قمی .
روز زیارت ایشان : روزهای سه شنبه می باشد .
رخسار حضرت : بیشتر شمایل آن حضرت مثل پدرشان امام باقر (علیه السلام) بود . جز آنکه کمی لاغرتر و بلند تر بودند .
مردی میانه بالا ، سفید روی ، پیچیده موی و پیوسته صورتشان چون آفتاب می درخشید . در جوانی موهای سرشان سیاه و در پیری سفیدی موی سرشان بر وقار و هیبتشان افزوده بود . بینی اش کشیده و وسط آن اندکی برآمده بود وبر گونه راستش خال سیاه رنگی داشت .
ریش مبارک آن جناب نه زیاد پرپشت و نه زیاد کم پشت بود . دندانهایش درشت و سفید بود ومیان دو دندان
پیشین آن گرامی فاصله وجود داشت . بسیار لبخند می زد و چون نام پیامبر برده می شد رنگ از رخسارش تغییر می کرد . ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( دوشنبه 86/8/14 :: ساعت 12:7 عصر )


»» شهید عبدی

این آخر سری ها بی تاب شده بود،یک روز به من گفت:حاجی دعا کن شهید بشوم

من گفتم نه دعا می کنم که شهید نشوی.

دعا می کنم بمانی وبچه های مردم را جمع کنی وبه آنها سروسامان بدهی.

آن ها ترا می خواهند.

محتاج امثال تو هستند.تو باید باشی تا در این وضعیت پر آشوب به جوان ها امید بدهی.

او با دلواپسی گفت:

 وقتی تن آدم نمی تواند حجم روحش را تحمل کند چه کار باید کرد؟

من از بودن با بچه ها خسته نشدم . ای کاش شبانه روز صد ساعت بود واز این جسم کوچکم صد تا تن تکثیر می شد و بین این همه نگاه های تشنه تقسیم می شدم. آنوقت مرا سر هر محله ای جار می زدند وقدح قدح ،عصاره جانم را می نوشیدند. ولی چه کنم حاجی؟این تن بارکش خوبی برای روحم نیست.مضطرب است، منتظر است.

دیروز توی روضه حضرت زهرا (س) وقتی بی اختیار شدم.دست خودم که نبود.جیغ کشیدم .همه پریشان زده مرا نگاه کردند.نمی دانم چرا سینه ام داغ شد پهلویم تیر کشید.

با خودم گفتم اگر ادعای شیعه حضرت زهرا (س) را دارم.باید از سینه یا پهلو شهید شوم.

اگر یکی از این دو نشانه را نداشتم بدانید شهید نیستم.یک مرده مثل همه مرده های دیگر .فقط ادای شیعه ها را در می آوردم همین............

 

 

(وقتی بدنشو میخواستن از سیستان بیارن رفقا میومدن بهم میگفتن محمد گفته اگر اینطور شهید نشده بودم بدونید شهید نشدم! شما نظرتون چیه؟

من از همه جا بی خبر گفتم دیگه این مطلبو جای دیگه نگید.خوب نیست.محمد قطعا شهید شده....

وقتی بدنشو آوردن دیدم تنها یه تیر به سینه اش نشسته ومثل مادر سادات سینه اش کبود شده........

تازه فهمیدم که یه عمر با هاش بودم ونشناختمش........)

 

************************************

وقتی کویر از همهمه افتاد ومنطقه آرام گرفت.از گوشه وکنار همه جمع شدند وبر بالین بی جان محمد آمدند.اوروی زمین دراز کشیده بود وسینه بر خاک داده بود. بالاتر از دست های او روی تپه خط سرخی ترسیم شده بود وزیر بدنش دلمه بسته بود.چقدر راحت وآرام بود.داغ هیچ گونه دردی را به چهره نداشت

اما چرا

روی سینه اش زخم بود .جای یک تیر...

آری تمام بیابان با تپش آخر قلب او هم داستان شده بود:

یازهرا(س)

 

************************************

 

رفتارش صمیمی بود اهل ریاکاری نبود

 یادم می آید یک روز خوابیده بودم، دیدم کف پایم می خارد.................

بلند شدم دیدم محمد صورتش را به کف پایم می مالد.خیلی ناراحت شدم پایم را سریع کشیدم وبا خشم گفتم: این کارها چه معنی می دهد؟

 گفت: مگر بهشت زیر پای مادرها نیست؟ دوست دارم چشمهایم نور بگیرد نور بهشت .

از او خواستم دیگر از این کارها نکند چون خیلی می شوم واو هم قول داد.

 

 

******

شب میلاد حضرت زهرا(س) در خانه جشن گرفتیم.

اوخیلی دوست داشت توی خانه مولودی داشته باشیم .آخر شب که مهمانها رفتند آمد توی آشپز خانه.همیشه خجالت می کشید مرا ببوسد ، می آمد وکتفم را می بوسید. آن شب هم آمد وکتفم را بوسید وگفت خیلی خسته شدی مادر!

به او گفتم : برای تو که خسته نشدم برای خانم خسته هستم.

 تا این حرف را زدم آن چنان گریه ای کرد که من را هم به گریه انداخت وخودش را توی آغوشم کشاند وگفت:مادر جان به اندازه همه هستی دوستت دارم.

 

******

شب بیست وسوم رمضان (یعنی آخرین لیلة القدری که او در این دنیای مادی بود) یکدفعه دیدیم غیبش زد.

از هر که سراغش را گرفتیم ابراز بی اطلاعی کردند .

در شب قدر معمولا بچه ها دنبال بهترین هیئت می گشتند تا آن جا بروند وبتوانند به نحو شایسته از برکات واعمال آن شب استفاده کنند ومقدرات سالانه خود را آن جا رقم بزنند.

فکر کردیم جتما محمد هم به یکی از این هیئت ها رفته است واز این که بدون اطلاع رفته بود دلخور وناراحت بودیم.

وقتی آمد ساعت سه ونیم بعداز نیمه شب بود ومراسم ما به اتمام رسیده بود.از او پرسیدیم : داداش کجا بودی؟ خوب صبر می کردی با هم می رفتیم....

لبخند مسرت بخشی توی صورتش نقش انداخته وگفت:باید حتما می رفتم تا مادرم را از مراسم بیاورم.دیروقت بود واو نمی توانست توی خیابان ها رفت وآمد کند.....

 

یعنی او در بهترین شب سال که لیلةالقدر است به احترام مادرش رفته بود وساعتها توی خیابان ها منتظر مانده بود تا مادرش بیاید واورا به خانه ببرد.او می دانست که فضیلت در چیست وخدا واهل بیت به چه چیزی راضی ترند.

 

خاطراتی از معلم بسیجی شهید محمد عبدی

تولد:بیست وهفتم خرداد ماه سال 1355

شهادت :صبح روز جمعه شانزدهم بهمن 1377

محل شهادت: منطقه کرمان – گردنه ارزنتاک،دشت سمسور در حین مبارزه با اشرار وقاچاقچیان

محل دفن: تهران،بهشت زهرا،قطعه 50 ردیف 37

 

ان شاءالله همیشه در راه شهدا قدم بر داریم.

التماس دعا.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 86/8/13 :: ساعت 6:38 عصر )

»» السلام علیک یا علی بن موسی الرضا(ع)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 86/8/13 :: ساعت 6:27 عصر )

»» فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام

فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام

1 ـ امام باقر(ع)، از جدّش، از امیرالمؤمنین(ع) نقل کرده است که پیامبر(ص) فرمود: پاره اى از پیکر من در خراسان دفن خواهد شد، هر گرفتارى که او را زیارت کند، خدا ناراحتى او را برطرف سازد، و هر گنهکارى که به زیارت او رود، خداوند گناه او را ببخشد. عیون اخبار الرضا(ع) 2:257؛ امالى صدوق:119
2 ـ ابوهاشم جعفرى گوید: از امام جواد(ع) شنیدم که فرمود: میان دو کوه طوس، پاره اى است که آن را از بهشت ستانده اند، هر که بدان جا درآید، روز رستاخیز از آتش ایمن خواهد ماند. عیون اخبارالرضا(ع) 2:256
3 ـ حسین بن زید گوید: از امام صادق(ع) شنیدم که مى فرمود: مردى از نسل فرزندم موسى ، قیام خواهد کرد که همنام امیرالمؤمنین(ع) است و در سرزمین طوس که در خراسان است، دفن خواهد شد... او در همان جا با زهر کشته مى شود و غریبانه به خاکش مى سپارند. هر که او را با معرفت زیارت کند، خداوند او را همسان کسانى که پیش از پیروزى ، بخشش و پیکار کرده باشند، پاداش خواهد داد. عیون اخبارالرضا(ع) 2:255؛ امالى صدوق 118.
4 ـ بزنطى گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که فرمود: هر یک از دوستان من که عارفانه به دیدار من آید، من خود در روز رستاخیز از او شفاعت کنم. امالى صدوق 119.
5 ـ امام رضا(ع) فرمود: هر کس که دورى سفر را بر خود بپذیرد و به زیارت من آید، من در روز قیامت در سه جایگاه به نزد او خواهم شتافت تا او را از تنگنا به در آورم: آن جایى که نامه اعمال دست به دست مى شود، در صراط، و هنگام سنجش اعمال. خصال 1:109؛ امالى صدوق 121.
6 ـ هروى گوید: امام رضا(ع) وارد بارگاهى شد که هارون را آن جا در خاک نهاده بودند، در کنار گور او با دست خویش خطى بر زمین کشید و فرمود: این تربت من است که در آن دفن مى شوم و خدا این جا را محل آمدوشد پیروان و دوستداران من خواهد ساخت. هر زائرى که به دیدار من آید و هر مسلمانى که بر من سلام دهد، با شفاعت ما اهل بیت، بخشش و رحمت خداوندى را از آن خود خواهد کرد. عیون اخبارالرضا(ع) 2:136.
7 ـ عبدالعظیم حسنى گوید: به امام جواد(ع) عرض کردم: من میان زیارت قبر جدّتان امام حسین(ع) و زیارت بارگاه پدرتان در طوس حیران مانده ام، شما چه مى گویید؟ فرمود: اندکى درنگ کن! سپس به خانه رفت و در حالى که گونه هایش آغشته به اشک بود، بیرون آمد و فرمود: زائران بارگاه امام حسین(ع) فراوان اند و زائران قبر پدرم در طوس اندک. عیون اخبارالرضا 2:256.
8 ـ صقر بن دلف گوید: از سرورم امام هادى (ع) شنیدم که فرمود: هر که به درگاه خداوند نیازى دارد، قبر جدّم امام رضا(ع) در طوس را بدین سان زیارت نماید که نخست غسل کند، در بالاسر دو رکعت نماز بگزارد و در قنوت حاجت خویش را بر زبان آورد... اگر در خواسته اش معصیت یا بریدن از خویشان نباشد، مستجاب خواهد شد؛ زیرا جاى قبر آن حضرت پاره اى از بهشت است و هر مؤمنى که آن را زیارت کند، خدا او را از آتش رهایى بخشد و در سراى امنیت جاى دهد. عیون



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 86/8/13 :: ساعت 10:11 صبح )

»» دارم میرم امام رضا

سلام دوستان

اگه امام رضا بطلبه دوشنبه دارم میرم مشهد

قربون کبوترای حرمت امام رضا               قربون این همه لطف کرمت امام رضا

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 86/8/13 :: ساعت 10:11 صبح )

»» سالروز شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی تسلیت باد

عبدالعظیم علیه السّلام فرزند عبدالله بن علی، از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است و نسبش با چهار واسطه به آن حضرت می رسد .
پدرش عبدالله نام داشت و مادرش فاطمه دختر عقبه بن قیس .
ولادت با سعادت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سال 173 هجری قمری در شهر مقدّس مدینه واقع شده است و مدّت 79 سال عمر با برکت او با دوران امامت چهار امام معصوم یعنی امام موسی کاظم علیه السّلام ، امام رضا علیه السّلام، امام محمّدتقی علیه السّلام و امام علیّ النّقی علیه السّلام مقارن بوده ، محضر مبارک امام رضا علیه السّلام  ، امام محمّد تقی علیه السّلام  و امام هادی  علیه السّلام را درک کرده و احادیث فراوانی از آنان روایت کرده است .
این فرزند حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم، از آنجا که از نوادگان حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام است به حسنی شهرت یافته است .
حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین علیهم السّلام و از چهره های بارز و محبوب و مورد اعتماد ، نزد اهل بیت عصمت علیهم السّلام و پیروان آنان بود و در مسایل دین آگاه و به معارف مذهبی و احکام قرآن ، شناخت و معرفتی وافر داشت .
ستایشهایی که ائمه معصومین علیهم السّلام از وی به عمل آورده اند، نشان دهنده شخصیّت علمی و مورد اعتماد اوست؛ حضرت امام هادی علیه السّلام گاهی اشخاصی را سؤال و مشکلی داشتند، راهنمایی می فرمودند که از حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام  بپرسند و او را از دوستان حقیقی خویش می شمردند و معرّفی می فرمودند .

در آثار علمای شیعه نیز، تعریفها و ستایشهای عظیمی درباره او به چشم می خورد، آنان از او به عنوان عابد، زاهد، پرهیزکار، ثقه، دارای اعتقاد نیک و صفای باطن و به عنوان محدّثی عالیمقام و بزرگ یاد کرده اند؛ در روایات متعدّدی نیز برای زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  ، ثوابی همچون ثواب زیارت حضرت سیّد الشهدا، امام حسین علیه السّلام بیان شده است.
زمینه های مهاجرت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  از مدینه به ری و سکونت در غربت را باید در اوضاع سیاسی و اجتماعی آن عصر جستجو کرد؛ خلفای عبّاسی نسبت به خاندان حضرت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم و شیعیان ائمه علیه السّلام  بسیار سختگیری می کردند، یکی از بدرفتارترین این خلفاء متوکّل بود که خصومت شدیدی با اهل بیت علیهم السّلام داشت، و تنها در دورۀ او چندین بار مزار حضرت امام حسین علیه السّلام  را در کربلا تخریب و با خاک یکسان ساختند و از زیارت آن بزرگوار جلوگیری به عمل آوردند.

سادات و علویّون در زمان او در بدترین وضع به سر می بردند .حضرت عبدالعظیم علیه السّلام  نیز از کینه و دشمنی خلفا در امان نبود و ب
ارها تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند و گزارشهای دروغ سخن چینان را بهانه این سختگیری ها قرار می دادند، در چنین دوران دشوار و سختی بود که حضرت
عبدالعظیم علیه السّلام به خدمت حضرت امام هادی علیه السّلام  رسید و عقاید دینی خود را بر آن حضرت عرضه کرد ، حضرت امام هادی علیه السّلام  او را تأیید فرموده و فرمودند: تو از دوستان ما هستی .
دیدار حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در سامرا با حضرت امام هادی علیه السّلام به خلیفه گزارش داده شد و دستور تعقیب و دستگیری وی صادر گشت، او نیز برای مصون ماندن از خطر ، خود را از چشم مأموران پنهان می کرد و در شهرهای مختلف به صورت ناشناس رفت و آمد می کرد و شهر به شهر می گشت تا به ری رسید و آنجا را برای سکونت انتخاب کرد. علّت این انتخاب به شرایط دینی و اجتماعی ری در آن دوره بر می گردد که وقتی اسلام به شهرهای مختلف کشور ما وارد گشت و مسلمانان در شهرهای مختلف ایران به اسلام گرویدند، از همان سالها ری یکی از مراکز مهمّ سکونت مسلمانان شد و اعتبار و موقعیّت خاصّی پیدا کرد . زیرا سرزمینی حاصلخیز و پرنعمت بود، عمرسعد هم به طمع ریاست یافتن بر ری در حادثه جانسوز کربلا، حضرت حسین بن علی علیه السّلام را به شهادت رساند. در ری هم اهل سنّت و هم از پیروان اهل بیت علیهم السّلام زندگی می کردند و قسمت جنوبی و جنوب غربی شهر ری بیشتر محلّ سکونت شیعیان بود .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به صورت یک مسافر ناشناس ، وارد ری شد و در محلّه ساربانان در کوی سکّة الموالی به منزل یکی از شیعیان رفت، مدّتی به همین صورت گذشت . او در زیرزمین آن خانه به سر می برد و کمتر خارج می شد ، روزها را روزه می گرفت و شبها به عبادت و تهجّد می پرداخت، تعداد کمی از شیعیان او را می شناختند و از حضورش در ری خبر داشتند و مخفیانه به زیارتش می شتافتند، امّا می کوشیدند که این خبر فاش نشود و خطری جانِ حضرت را تهدید نکند .
پس از مدّتی، افراد بیشتری حضرت عبدالعظیم علیه السّلام را شناختند و خانه اش محلّ رفت و آمد شیعیان شد، نزد او می آمدند و از علوم و روایاتش بهره می گرفتند و عطر خاندان عصمت علیهم السّلام را از او می بوئیدند و او را یادگاری از امامان خویش می دانستند و پروانه وار گردِ شمعِ وجودش طواف می کردند .

حضرت عبدالعظیم علیه السّلام میان شیعیان شهرری بسیار ارجمند بود و پاسخگویی به مسایل شرعی و حلّ مشکلات مذهبی آنان را برعهده داشت؛ این تأکید ، هم گویای مقام برجسته حضرت عبدالعظیم علیه السّلام است و هم می رساند که وی از طرف حضرت امام هادی علیه السّلام در آن منطقه ، وکالت و نمایندگی داشته است؛ مردم سخن او را سخن امام علیه السّلام می دانستند و در مسایل دینی و دنیوی ، وجود او محور تجمّع شیعیان و تمرکز هواداران اهل بیت علیهم السّلام بود.
روزهای پایانی عمر پ
ربرکت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با بیماری او همراه بود، آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت در آستانه محرومیّت از وجود پربرکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عبّاسیان برایش دردی جانکاه و مضاعف بود؛ در همان روزها یک رویای صادقانه حوادث آینده را ترسیم کرد: یکی از شیعیان پاکدل ری، شبی درخواب حضرت رسول صلّی الله علیه وآله و سلّم را در خواب دید. حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم  به او فرمود: فردا یکی از فرزندانم در محلّه سکّة المولی چشم از جهان فرو می بندد، شیعیان او را بر دوش گرفته به باغ عبدالجبّار می برند و نزدیک درخت سیب به خاک می سپارند.


سحرگاه به باغ رفت تا آن باغ را از صاحبش بخرد و افتخار دفن شدن یکی از فرزندان پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را نصیب خویش سازد، عبدالجبّار که خود نیز خوابی همانند خوابِ او را دیده بود، به رمز و راز غیبی این دو خواب پی برد و برای اینکه در این افتخار، بهره ای داشته باشد، محلّ آن درخت سیب و مجموعه باغ را وقف کرد تا بزرگان و شیعیان در آنجا دفن شوند.
همان روز حضرت چشم از ج
هان فرو بست. خبر درگذشت این نواده رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم  دهان به دهان گشت و مردم با خبر شدند و جامه های سیاه پوشیدند و بر در خانه حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السّلام گریان و مویه کنان گرد آمدند؛ پیکر مطهّر او را غسل دادند، به نقل برخی مورّخان در هنگام غسل، در جیب پیراهن او کاغذی یافتند که نام و نسب خود را در آن نوشته بود؛ بر پیکر او نماز خواندند، تابوت او را بر دوش گرفتند و با جمعیّت انبوه عزادار به سوی باغ عبدالجبّار تشییع کردند و پیکر مطهّرش را در کنار همان درخت سیب که رسول خدا صلّی الله علیه وآله و سلّم به آن شخص اشاره کرده بود، دفن کردند تا پاره ای از عترت مصطفی صلّی الله علیه وآله و سلّم در این باره به امانت بماند و نورافشانی کند و دلباختگان خاندان پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم از مزار این ولیّ خدا فیض ببرند.

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 86/8/6 :: ساعت 12:46 عصر )

»» عشق

عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی مستی و دیوانگی - عشق یعنی با جهان بیگانگی
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر - عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی سر به دار آویختن - عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی در جهان رسوا شدن - عشق یعنی مست و بی پروا شدن
عشق یعنی سوختن یا ساختن - عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی انتظار و انتظار - عشق یعنی هرچه بینی عکس یار
عشق یعنی دیده بر در دوختن - عشق یعنی در فراقش سوختن
عشق یعنی لحظه های التهاب - عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی سوز نی ، آه شبان - عشق یعنی معنی رنگین کمان




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( شنبه 86/8/5 :: ساعت 4:32 عصر )

»» التماس دعا

سلام دوستان

یه مشگلی برام پیش اومده تو رو جان حضرت زهرا(س) دعا کنید

التماس دعـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( شنبه 86/8/5 :: ساعت 4:28 عصر )

<   <<   21   22   23   24      >

>> بازدید امروز: 65
>> بازدید دیروز: 12
>> مجموع بازدیدها: 262271
» درباره من

کجایند مردان بی ادعا؟
سلمان
نوکر و خادم شهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداء

» پیوندهای روزانه

[232]
بسیجی شهید محمد عبدی [305]
کجایند مردان بی ادعا؟ [253]
[183]
[آرشیو(4)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
کجایند مردان بی ادعا؟[183] .
» آرشیو مطالب
خرداد ماه 1387
اردیبهشت ماه 1387
فروردین ماه 1387
اسفند ماه 1386
بهمن ماه 1386
دی ماه 1386
آذر ماه 1386
آبان ماه 1386
مهر ماه 1386
شهریور ماه 1386
مرداد ماه 1386
تیر ماه 1386
اردیبهشت ماه 1386
فروردین ماه 1386
بهمن ماه 1385
دی ماه 1385
آدر ماه 1385
تیر ماه 1387
تیر ماه 1387
مردادماه 1387
شهریور ماه1387
مهر ماه 1387
خرداد ماه 1388
البرادعی:کاملا تحت تأثیر شخصیت آیت الله خامنه ای قرار گرفتم
مرداد ماه 1388
فروردین 1389

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
بندیر
شب و تنهایی عشق
یادداشتها و برداشتها
فطرس
نور
پنجره چهارمی ها
Manna
دانلود download امپراطور دریا بازی موبایل نرم افزار کرک کد لینک
شهدای استان خراسان
گلی از بهشت
تبادل لینک وافزایش بازدید
دست نوشته
((( ب ا ح ا ل ه)))
خط بارون
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
اس ام اس طنز بدو بیا بخون
همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
عاشق دلباخته
یا زهرا(س)
ESPERANCE
غریب روزگار یوسف زهرا
حـــکــمـــت آ بــــاد
راهنما
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
همه چیز...
یا زهرا (س) مدد
صعصعه
● باد صبا ●
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
باران
دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد
عشق بی همتا
Media Center
عمومی
یادداشت های یه آسمونی
بیاوببین...!‏
امیر
تا پرواز....
عهد ولایت
شادی(زمزمه های دلتنگی)
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
بروز ترین و بزرگترین و بهترین مرجع رپ فارسی
ترفندهای کامپیوتر
MAKHo0oF gr0ups
داستان و راه های توحید جویان بزرگ
نـو ر و ز
شهید ابراهیم کشاورز
آسمان آفتابی
وبلاگ رسمی امپراطور دریا
ღღღعاشقونهღღღ
اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک
خدای که به ما لبخند میزد
خورشید بی غروب
دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
سلمان
شهید محمد عبدی
فریاد دل
ساجدین
جستجوگران نور
کوثر
راویان نور
کلوب
دکتر احمدی نژاد
تبیان
شاهد
عکس
امام خمینی
ایراپیک
ایرایپک 1
گلخانه
وبگذار
بانک صوت وفیلم
آرماگدون
نخلستان
حاج حمید
کانون وبلاگ نویسان مذهبی
3 نقطه
شیعیان
صلوات
شبکه اول
حسینیه
شهید آوینی
همبلاگی
مرکز دانلود نوحه ایران
زیباترین وبلاگهای روز
امتداد
آفتاب
خبرگزاری فارس
امام حسین
مرحوم آغاسی
بچه های اهل قلم
پارس قرآن
لبیک
پشتیبان شبکه
آپلود تصاویر
یاسین
حامیان دکتر احمدی نژاد
دولت عشق

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان











































































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب