| ||||||||||||||||||||||||||||||
خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس- سردار جهانگیر داییحامد از سال 84 به مدت دو سال مسئولیت تیم حفاظت رئیس جمهور را بر عهده داشت. از آنجایی که وی در مقاطع و لحظههای مختلف در کنار محمود احمدی نژاد بوده، از لحاظ تاریخی میتواند شاهد خوبی بر مشی و عملکرد شخصی و مدیریتی رئیس جمهور در طول دو سال اول ریاست جمهوری باشد. نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( سه شنبه 87/4/11 :: ساعت 8:38 عصر )
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( سه شنبه 87/4/11 :: ساعت 8:29 عصر )
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( سه شنبه 87/4/11 :: ساعت 8:6 عصر )
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( دوشنبه 87/4/10 :: ساعت 8:2 عصر )
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( دوشنبه 87/4/10 :: ساعت 7:53 عصر )
نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/26 :: ساعت 7:58 عصر ) نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/26 :: ساعت 7:54 عصر )
اما ... آدم باش ( فرازهایی از وصیتنامه دکتر شریعتی ) امروز دوشنبه، سیزدهم بهمن ماه ، پس از یک هفته رنج بیهوده و دیدار چهره های بیهوده تر شخصیتهای مدرج، گذرنامه را گرفتم وبرای چهارشنبه، جا رزرو کردم که گفتند چهار بعد ازظهردرفرودگاه حاضرشوید که هشت بعد ازظهراحتمال پروازهست( نشانه ای از تحمیل مدرنیسم قرن بیستم، بر گروهی که به قرن بوق تعلق دارند) گر چه هنوز از حال تا مرز، احتمالات ارضی و سماوی فراوان است اما به حکم ظاهر امور، عازم سفرم و به حکم شرع، در این سفر باید وصیت کنم. وصیت یک معلم که از هیجده سالگی تا امروز که در سی و پنج سالگی است، جز تعلیم کاری نکرده و جز رنج چیزی نیندوخته است، چه خواهد بود؟ ... اگر ملاک را لذت جستن تعیین کنیم مگر لذت اندیشیدن، لذت یک سخن خلاقه، یک شعرهیجان آور، لذت زیباییهای احساس و فهم و مگر ارزش برخی کلمه ها از لذت موجودی حساب جاری یا لذت فلان قباله محضری کمتر است؟ چه موش آدمیانی که فقط از بازی با سکه درعمر لذت می برند و چه گاو انسانهایی که فقط از آخورآباد و زیر سایه درخت چاق می شوند . من اگر خودم بودم وخودم، فلسفه می خواندم وهنر. تنها این دو است که دنیا برای من دارد. خوراکم فلسفه و شرابم هنر و دیگر بس! اما من از آغاز متاهل بودم. ناچار باید برای خانواده ام کار می کردم و برای زندگی آنها زندگی می کردم. ناچار جامعه شناسی مذهبی و جامعه شناسی جامعه مسلمانان، که به استطاعت اندکم شاید برای مردمم کاری کرده باشم، برای خانواده گرسنه و تشنه و محتاج و بی کسم، کوزه آبی آورده باشم ... فرزندم! تو می توانی" هر گونه بودن" را که بخواهی باشی، انتخاب کنی. اما آزادی انتخاب تو چهارچوب حدود انسان بودن محصور است. با هرانتخابی باید انسان بودن نیزهمراه باشد وگرنه دیگر از آزادی و انتخاب، سخن گفتن بی معنی است، که این کلمات ویژه خدا است و انسان و دیگر هیچ کس، هیچ چیز، انسان بودن یعنی چه؟ انسان موجودی است که آگاهی دارد( به خود و جهان) و می آفریند( خود را و جهان را) و تعصب می ورزد و می پرستد و انتظار می کشد و همیشه جویای مطلق است. جویای مطلق . این خیلی معنی دارد. رفاه، خوشبختی، موفقیتهای روزمره زندگی و خیلی چیزهای دیگر به آن صدمه می زند. اگر این صفات را جزء ذات آدمی بدانیم، چه وحشتناک است که می بینیم در این زندگی مصرفی و این تمدن رقابت و حرص و برخورداری همه دارد پایمال می شود انسان در زیر بار سنگین موفقیتهایش دارد مسخ می شود، علم امروز انسان را دارد به یک حیوان قدرتمند بدل می کند. تو هر چه می خواهی باشی باش، اما... آدم باش. اگر پیاده هم شده است سفر کن. در ماندن می پوسی. هجرت کلمه بزرگی در تاریخ " شدن" انسانها و تمدنها است. اروپا را ببین. اما وقتی که ایران را دیده باشی، و گرنه کور رفته ای، کربازگشته ای، افریقا مصراع دوم بیتی است که، مصراع اول اروپا است... . واقعیت، خوبی و زیبایی، در این دنیا جز این سه هیچ چیز دیگر به جستجو نمی ارزد، نخستین با اندیشیدن، علم. دومین با اخلاق، مذهب. و سومین با هنر، عشق می تواند تو را از این هر سه محروم کند. و نیز می تواند تو را از زندان تنگ زیستن، به این هر سه دنیای بزرگ پنجره ای بگشاید و شاید هم... دری و من نخستینش را تجربه کرده ام و این است که آنرا دوست داشتن نام کرده ام. که هم، همچون علم و بهتر از علم آگاهی می بخشد و هم، همچون اخلاق روح را به خوب بودن می کشاند و خوب شدن و هم، زیبایی و زیباییها( که کشف می کند، که می آفریند، چقدردرهمین دنیا بهشتها و بهشتی ها) نهفته است. اما نگاهها و دلها همه دوزخی است، همه برزخی است و نمی بیند و نمی شناسد، کورند، کرند، چه آوازهای ملکوتی که در سکوت عظیم این زمین هست و نمی شوند. همه جیغ و داد و غرغر و نق و نق و قیل و قال و وراجی و چرت و پرت و بافندگی و محاوره ... اگر بتوانید در این طوفان کاری کنید، تنها به نیروی اعجازگری است که از اعماق روح شما سرزند، جوش کند و اراده ای شود مسلح به آگاهی ای مسلط برهمه چیزو نقاد هرچه پیش می آورند و دورافکننده هر لقمه ای که می سازند. چه سخت و چه شکوهمند است که آدمی خود طباخ غذاهای خویش باشد. مردم همه نشخوار کنندگانند و همه خورندگان آنچه برایشان پخته اند. دعوای امروز برسراین است که لقمه کدام طباخی را بخورند. هیچ کس به فکر لقمه ساختن نیست. آنچه می خورند غذاهایی است که دیگران هضم کرده اند و چه مهوع ! ... و اما تو همسرم. چه سفارشی می توانم به تو داشت؟ تو که با از دست دادن من هیچ کسی را در زندگی کردن از دست نداده ای. نه در زندگی، در زندگی کردن، به خصوص بدان " گونه" که مرا می شناسی و بدان صفات که مرا می خوانی . نبودن من خلائی در میان داشتنهای تو پدید نمی آورد، و با این حال که چنان تصویری از روح من در ذهن خود رسم کرده ای، وفای محکم و دوستی استوار و خدشه ناپذیرت به این چنین منی، نشانه روح پر از صداقت و پاکی و انسانیت توست. به هر حال، اگر در شناختن صفات اخلاقی و خصائل شخصیت انسانی من اشتباه کرده باشی، دراین اصل هردوهم عقده ایم که: اگر من هم انسان خوبی بوده ام همسر خوبی نبوده ام؛ و من به هر حال، آنقدر خوب هستم که بدیهای خویش را اعتراف کنم، و آنقدر قدرت دارم که ضعفهایم را کتمان نکنم و در شایستگیم همین بس که خداوند با دادن تو، آنچه را به من نداده است؛ جبران کرده است و این است که اکنون، درحالی که همچون یک محتضر وصیت می کنم احساس محتضر را ندارم که بابودن تو می دانم که نبودن من، هیچ کمبودی را در زندگی کودکانم پدید نمی آورد. در پایان این حرفها برخلاف همیشه احساس لذت و رضایت می کنم که عمرم به خوبی گذشت . هیچ وقت ستم نکردم. هیچ وقت خیانت نکردم و اگر هم به خاطر این بود که امکانش نبود، باز خود سعادتی است. خدا را سپاس می گزارم که عمر را به خواندن و نوشتن و گفتن گذراندم که بهترین " شغل" در زندگی، مبارزه برای آزادی مردم و نجات ملتم می دانستم و اگر این دست نداد بهترین شغل یک آدم خوب، معلمی است و نویسندگی و من از هیجده سالگی کارم این هر دو، و عزیزترین و گرانترین ثروتی که می توان به دست آورد، محبوب بودن و محبتی زاده ایمان ، ... و حماسه ام اینکه، کارم گفتن و نوشتن بود و یک کلمه را در پای خوکان نریختم. یک جمله را برای مصلحتی حرام نکردم و قلمم همیشه میان" من" و "مردم" در کار بود و جز دلم یا دماغم کسی را و چیزی را نمی شناخت و فخرم اینکه ، در برابر هر مقتدرتر از خودم، متکبرترین بودم و در برابر هر ضعیف تر از خودم، متواضعترین. و آخرین وصیتم به نسل جوانی که وابسته آنم، و از آن میان به خصوص روشنفکران و از این میان بالاخص شاگردانم که هیچ وقت جوانان روشنفکر همچون امروز نمی توانسته اند به سادگی ، مقامات حساس و موفقیتهای سنگین به دست آورند، اما آنچه را در این معامله از دست می دهند، بسیار گرانبها تر از آن چیزی است که به دست می آورند. ... و دیگر اینکه نخستین رسالت ما کشف بزرگترین مجهول غامضی است که از آن کمترین خبری نداریم و آن " متن مردم" است و پیش از آن که به هر مکتبی بگرویم باید زبانی برای حرف زدن با مردم بیاموزیم و اکنون گنگیم. ما از آغاز پیدایشمان زبان آنها را از یاد برده ایم و این بیگانگی قبرستان همه آرزوهای ما و عبث کننده همه تلاشهای ماست. و آخرین سخنم به آنها که به نام روشنفکری، گرایش مذهبی مرا ناشناخته و قالبی می کوبیدند اینکه: دین چو منی گزاف وآسان نبود روشن ترازایمان من ایمان نبود در دهرچو من یکی و آن هم کافر پس در همه دهر یک مسلمان نبود ایمان در دل من، عبارت از آن سیر صعودیی است که، پس از رسیدن به بام عدالت اقتصادی، به معنای علمی کلمه و آزادی انسانی، به معنای غیر بوروژازی اصطلاح، در زندگی آدمی آغاز می شود. در سوگ شریعتی خورشید خاوران هر بامداد به جستجوی تو بیدار می شود و شامگاه چون از فراز دمشق می گذرد تا در نیلی آب های مدیترانه به خواب رود، با چشم اشتیاق تو تا واپسین فروغ، به ایران نگاه می کند از دور و موجهای ساحل دریای شام به نجوای جاودانه محزونشان قصه خونین دریایی را حکایت می کند کان سوی تر درون تیره خاک آرمیده است نوشته های دیگران () نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/26 :: ساعت 11:40 صبح ) >> بازدید امروز: 49 >> بازدید دیروز: 12 >> مجموع بازدیدها: 262255
» درباره من
سلمان
نوکر و خادم شهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداء » پیوندهای روزانه [232] بسیجی شهید محمد عبدی [305] کجایند مردان بی ادعا؟ [253] [183] [آرشیو(4)] » فهرست موضوعی یادداشت ها کجایند مردان بی ادعا؟[183] . » آرشیو مطالب خرداد ماه 1387 اردیبهشت ماه 1387 فروردین ماه 1387 اسفند ماه 1386 بهمن ماه 1386 دی ماه 1386 آذر ماه 1386 آبان ماه 1386 مهر ماه 1386 شهریور ماه 1386 مرداد ماه 1386 تیر ماه 1386 اردیبهشت ماه 1386 فروردین ماه 1386 بهمن ماه 1385 دی ماه 1385 آدر ماه 1385 تیر ماه 1387 تیر ماه 1387 مردادماه 1387 شهریور ماه1387 مهر ماه 1387 خرداد ماه 1388 البرادعی:کاملا تحت تأثیر شخصیت آیت الله خامنه ای قرار گرفتم مرداد ماه 1388 فروردین 1389 » لوگوی وبلاگ » لینک دوستان بندیر شب و تنهایی عشق یادداشتها و برداشتها فطرس نور پنجره چهارمی ها Manna دانلود download امپراطور دریا بازی موبایل نرم افزار کرک کد لینک شهدای استان خراسان گلی از بهشت تبادل لینک وافزایش بازدید دست نوشته ((( ب ا ح ا ل ه))) خط بارون آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین اس ام اس طنز بدو بیا بخون همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده... عاشق دلباخته یا زهرا(س) ESPERANCE غریب روزگار یوسف زهرا حـــکــمـــت آ بــــاد راهنما افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج همه چیز... یا زهرا (س) مدد صعصعه ● باد صبا ● اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار باران دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد عشق بی همتا Media Center عمومی یادداشت های یه آسمونی بیاوببین...! امیر تا پرواز.... عهد ولایت شادی(زمزمه های دلتنگی) زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود بروز ترین و بزرگترین و بهترین مرجع رپ فارسی ترفندهای کامپیوتر MAKHo0oF gr0ups داستان و راه های توحید جویان بزرگ نـو ر و ز شهید ابراهیم کشاورز آسمان آفتابی وبلاگ رسمی امپراطور دریا ღღღعاشقونهღღღ اس ام اس و مطالب طنز و عکسهای متحرک خدای که به ما لبخند میزد خورشید بی غروب دوست دارم تو تنها ارزویم باشی سلمان شهید محمد عبدی فریاد دل ساجدین جستجوگران نور کوثر راویان نور کلوب دکتر احمدی نژاد تبیان شاهد عکس امام خمینی ایراپیک ایرایپک 1 گلخانه وبگذار بانک صوت وفیلم آرماگدون نخلستان حاج حمید کانون وبلاگ نویسان مذهبی 3 نقطه شیعیان صلوات شبکه اول حسینیه شهید آوینی همبلاگی مرکز دانلود نوحه ایران زیباترین وبلاگهای روز امتداد آفتاب خبرگزاری فارس امام حسین مرحوم آغاسی بچه های اهل قلم پارس قرآن لبیک پشتیبان شبکه آپلود تصاویر یاسین حامیان دکتر احمدی نژاد دولت عشق » صفحات اختصاصی » لوگوی لینک دوستان » وضعیت من در یاهو یــــاهـو » موسیقی وبلاگ » طراح قالب |