سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گناهى که تو را زشت نماید نزد خدا بهتر است از کار نیکى که پسندت آید . [نهج البلاغه]
کجایند مردان بی ادعا؟
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خاطرات > امام خمینی (ره) از منظر خانواده > آخرین روزها > آخرین پ

 آخرین پیام امام نماز بود

مهمترین عمل امام نماز ایشان بود.ایشان تا آخرین لحظه حتی نافله های نماز را ترک نکردند.حتی وقتی که نمی توانستند لبشان را تکان بدهند با حرکت های انگشت نماز می خواندند.من این را کاملا حس می کردم.برخی از پزشکان فکر می کردند ایشان چیزی می خواهند ولی من  گفتم که خیر ایشان دارند نماز می خوانند.این اهمیت نماز بود و آخرین پیام امام نماز بود.*



*به نقل از:زهرا مصطفوی -روزنامه جمهوری اسلامی 17/3/68


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/12 :: ساعت 8:49 عصر )

»» خاطرات > امام خمینی (ره) از منظر خانواده > شهدا و خانواده هایشان

 خوشابه حال پدرانشان

امام علاقه خاصی به فرزندان شهدا داشتند وقتی آنها را در تلویزیون می دیدند ، می گفتند:(خوشا به حال پدرانشان که ره صد ساله را یک شبه طی کردند.معلوم نیست ما چه طور خواهیم مرد.)*



*به نقل از:فاطمه طباطبائی


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/12 :: ساعت 8:45 عصر )

»» خاطرات > امام خمینی (ره) از منظر خانواده > شهدا و خانواده هایشان

 مضایقه نکنید

اخیرا به نوشته ای از امام برخوردم که مرقوم فرموده بودند :من ناراحتی تنفسی دارم فعلا برایم ملاقات نگذارید اما از دیدار با خانواده شهیدان مضایقه نکنید.*



*به نقل از:حجت الاسلام و المسلمین احمد خمینی-هفته نامه امید-21/12/73



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/12 :: ساعت 8:45 عصر )

»» خاطرات > امام خمینی (ره) از منظر خانواده > شهدا و خانواده هایشان


 آیا شهید شده اند ؟

حالت احساسی امام در موقع شنیدن خبر شهادت دوستانشان دیدنی است ، با اینکه چون کوه صبورند و صبر می کنند ولی سراپا عاطفه اند .مثلا وقتی شهید بهشتی شهید شدند ما جرات نمی کردیم به ایشان بگوئیم . یکی از کارهای من در طول این سه سال بعد از انقلاب رساندن خبر شهادت دوستانشان است که باید به ایشان بدهم .سعی می کنم از مجروح شدن شروع کنم ولی امام این اواخر دیگر فرصت نمی دهند و تا می گویم مثلا آقای مدنی یا دستغیب مورد سوء قصد  واقع شدند.می گفتند:شهید شدند ؟ سکوت من همه چیز را روشن می کرد امام از شهادت مرحوم رجایی و بهشتی شدیدا متاثر شدند .و از صمیم قلب می گفتند:( بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد)*



*به نقل از:حجت الاسلام و المسلمین احمد خمینی-جهاد  روستا شماره 7


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/12 :: ساعت 8:43 عصر )

»» من هم پدرم را ندیده ام(امام خمینی)

من هم پدرم را ندیده ام

اگر بچه شهیدی به دیدن امام آمده بود،بعدا که آقا ما را میدیدند از آن بچه برایمان تعریف میکردند.امام از دیدن آنها واقعا لذت می بردند و احساس خوبی پیدا می کردند.بعد از فوت دامادشان _آقای اشراقی_امام به بچه های خردسال آن مرحوم میگفتند:(من هم مثل شما بودم.من هم پدرم را ندیدم.)*



*به نقل از:فاطمه طباطبائی


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( یکشنبه 87/3/12 :: ساعت 8:41 عصر )

»» گم شده من کجاست؟

گم شده من کجاست؟

یک مورد از کرامات مربوط به چند نفری است که ادعای عرفانی داشتند و اذعان می‌کردند با امام زمان (ع) ارتباط دارند. برخی از مسؤولین مملکت پس از شنیدن این ماجرا معتقد بودند باید این قضیه روشن شود. اگر این‌ها ادعای دروغ می‌کنند موضوع گفته شود تا کسی به انحراف و یا اشتباه نیفتد. با وساطت دو تن از مسئولین کشور به این چند نفر اجازه ملاقات با امام داده شد. ایشان در همان وهله اول پی به ریاکاری آنان بردند و با اشرافی که داشتند، برای روشن شدن موضوع برای دیگران، از آن‌ها سه سؤال کردند و فرمودند که اگر شما با امام زمان (ع) ارتباط دارید پاسخ این سؤالات را از حضرت گرفته و برای من بیاورید.
اولا: از حضرت سؤال کنید که این عکسی که من در منزل دارم و عکس مورد علاقه من نیز می‌باشد، تصویر کیست؟
ثانیا: از حضرت بپرسید رابطه حادث با قدیم (یک مسأله علمی است) چیست؟ ثالثا: من چیزی گم کرده‌ام، مدت‌هاست که دنبالش می‌گردم، از حضرت بپرسید گم شده من کجاست؟ آن افراد که ادعای ارتباط با امام زمان (عج) را داشتند پس از مدتی از پاسخگویی به سؤالات امام اظهار عجز کردند و مشخص شد که افراد صالحی‌ نبوده‌اند.


منبع:   پایگاه اطلاع رسانی شهید آوینی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( شنبه 87/3/11 :: ساعت 12:30 عصر )

»» دست نوشته‌ی شهید آوینی در خصوص رهبر کبیر انقلاب

شهید سید مرتضی آوینی


وجود امام خمینی و برکات آن را تنها کسانی می‌توانند حقیقتاً درک کنند که در جستجوی تاریخ تحول باطنی انسان بر کره زمین که خاستگاه تحولات ظاهری اجتماعی و اقتصادی و سیاسی حیات او نیز هست – به تاریخ انبیاء رجوع می‌کنند. هم آنانند که در وصف امام خمینی می‌گویند:«او بت‌شکنی دیگر از تبار ابراهیم بود». و یا برای شیوه‌ی مبارزه او در برابر دشمنان انقلاب اسلامی به واقعه‌ی کربلا بازمی‌گردند. خود او هم حتی یک بار نشد که برای تبیین افعال و سیاست‌های خویش، مردم را به تاریخ‌های مصطلح رجوع دهد.
حتی برای یکبار نگفت که «من آمده‌ام تا ایران را به توسعه اقتصادی برسانم». او خود را برای «احیاء حیاط باطنی بشر» مکلف می‌دانست و می‌فرمود که چون باطن انسان حیات یابد، امور مربوط به دنیای او هم اصلاح می‌شود و این لفظ «اصلاح» نیز با غایت تاریخهای تمدن از اصلاح، فقط مشترک لفظی است. مسلمانان به قدرت اقتصادی و تسلیحاتی نیز دست خواهند یافت.
اما این امر مسلماً موکول و مسبوق به یک تحول نفسی» است که امام خمینی برای آن قیام کرده بود و به آن هم رسیده، و بی‌رودربایستی، همه‌ی تحولات تاریخی دهه‌ی شصت هجری و دهه‌ی هشتاد میلادی و دهه‌ی اول قرن پانزدهم هجری قمری، معلول همین علت یگانه است قیام امام خمینی و پیروزی انقلاب اسلامی...... شهید سید مرتضی آوینی

منبع: کتابی امام در آئینه شهیدان صفحه 4



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( شنبه 87/3/11 :: ساعت 12:23 عصر )

»» باران رحمت

باران رحمت

شهید زهره بنیانیان
خدایا اکنون که جوانه‌های آگاهی یکی پس از دیگری می‌شکفند و هر روز ابعاد وسیعتری می‌یابند و غنچه‌های نشکفته وجود جوانان ما به دنبال هم پرپر می‌شوند و بر خاک میریزند، روزی نیست که خبر شهادت گروهی از عزیزانمان را نشنویم.اکنون ثار شهیدانمان شب و روز بالای سرمان ضجه میزنند و از ما انتقام خونشان را می‌خواهند.
اکنون هزاران دست برای بازگرداندنمان و هزاران مغز برای متوقف کردنمان و هزاران دسیسه برای منحرف کردنمان از مسیر اصلی در کارند، که اگر نمی‌توانند بازمان دارند لااقل منحرفمان کنند. و اکنون که ماه خون فرا می‌رسد ماهی که رسوا کننده ستمگران است و نمایش‌دهنده تمام شاهکارهای خلقت، خدایا، یاریمان کن تا در راهی که آغاز شده است تا آنجا که در توان داریم تلاش کنیم.
خدایا توانائیمان ده که کلام تو را، قرآن تو را، تنها کتابی که از 14 قرن پیش تاکنون و تا آخر بشریت، رهنمای خلق برای رستگاری بوده و هست، و تنها محرک آنها برای قیام در برابر ظلم و مبارزه با استضعفاف و استکبار و تنها نجات بخششان و تنها مایه امیدشان که هرچه می‌کشیم و هرچه بروزمان آمده از نفهمیدن و نشناختن هم اوست، خدایا ما را توفیق ده کلامت را دریابیم ما را که نسبت به آیات کور و کریم و بر قلبهایمان مهر زده‌اند و از پشت رومان پرده‌هائی نامرئی کشیده‌اند، تا کلامت را نبینیم و پیامت را نشنویم و تو را به قلب درنیابیم خدایا،‌ پرده‌ها را بدر و پرتوی از انوار تابناک سخنانت بر مغزمان بتابان و با نورش چشمانمان را بینائی‌بخش و با بینائیش راه را بنمایان.
خدایا اکنون که محرم آغاز می‌شود ماهی که زمان عمل کردن شناختهائی است که در ماه رمضان دادیمان و ثبوت ابوحمزه سحرمان که اللهم اجعل موتی قتلاً فی سبیلک و علی مه رسولک و ماه شناختن دشمن و دوست و ماه رسوا شدن همه مدعیان عبودیت تو و ماه زدن داغ ننگ و رسوائی بر پیشانی ظالمین و ماه لرزیدن پایه‌های حکومت یزید و یزیدیان، ما را توفیق مبارزه بی‌امان عطا کن و قلبمان را از کینه دشمنان امان‌ساز که یزید زمان علی‌اصغرهامان را نیز به قتلگاه برده است.
خدایا، این ننگ را بر ما مپسند که نسبت به وقایع بیتفاوت باشیم : پس امه سمعت بذالک فرضیت به و یا آنچنان سرمان را در قرآن فرو ببریم که هدف اساسی قرآن را از یاد ببریم که باز بقول او وقتی در صحنه نیستی هرکجا می‌خواهی باش چه به شراب نشسته باشی یا به نماز، هردو یکی است. خدایا، در این ماه که ماه مشخص شدن چهره‌های دشمن و دوست و منافق است، ماهی که مرحله ثبوت تمام ادعاهایمان که یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم الی یوم القیمه. ما را رسوا مکن بتو پناه می‌بریم از ابراز کثافت‌بار توجیه،‌ که برای شانه خالی کردن از زیر بار هر مسئولیتی توجیهی شرعی و عرفی داریم.
خدایا،‌ نگذار نقاب منافق و بیطرف بر چهره‌مان افتد و در این هنگامه‌ی جنگ حسین را تنها گذاریم که این از یزید بدتر است و جایگاه اسفل‌السافلین است و بئس المصیر. خدایا بما توفیق زندگی کردن عطا کن که بزرگ شهید آموختمان که زندگی جز عقیده و پیکار در راه آن نیست.و جز این هرچه هست بیهوده است و همه خسران،‌ خدایا ما را از خاسران قرار مده که الان ان حزب الشیطان هم الخاسرون.
خدایا، ما را بینش و شناخت عطا کن و از دسیسه‌های دشمن آگاهمان ساز، و استوار بر جای بدارمان، و لحظه‌ای غفلت بر ما مپسند که زعیم فرمود: اگر لحظه‌ای سستی ورزیم و از پای بنشینیم چنان ضربه‌ای خواهیم خورد که تا ابد سر بلند نتوانیم کرد.
ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین. پروردگارا، باران رحمت صبر خود را بر ما بریز و گامهای خسته ما را نیرو و استواری و پایداری بخش و ما را بر این قوم ستمگر و چپاولگر یاری ده، تا هلاکشان سازیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( شنبه 87/3/11 :: ساعت 12:17 عصر )

»» سیماى حضرت فاطمه علیهاالسلام

سیماى حضرت فاطمه علیهاالسلام

در روز قیامت


چهره مقدس و ملکـوتى فاطمه زهرا علیهاالسلام در تاریخ اسلام آنقدر تابناک و روشـن است که چنـدان به تحقیق و بـررسـى نیاز نـدارد، اما با تـوجه به ایام شهادت آن بزرگوار شایسته است اندکى درباره فضایل حضـرتـش گفتگـو کنیـم. بـر ایـن اسـاس، به سـراغ روایات نـورانـى معصـومان علیهم السلام مـىرویـم تا بـا مقام و جایگاه آن حضـرت در قیامت آشنا شویم.

کیفیت برانگیخته شدن

برانگیخته شـدن و رستاخیز از لحظات بسیار سخت و وحشتناک آینـده بشر است، زمانى که معصـومین علیهم‌السلام همـواره بدان مىاندیشند و گاه از خوف آن بیهوش مىشدند. فاطمه صلوات الله علیها نیز چنیـن بود و بیشتر به آن زمان مـىاندیشید.

فکر زنده شدن، عریان بـودن انسان‌ها در قیامت، عرضه شـدن به محضـر عدل الهى و... او را در انـدوه فـرو مـىبـرد. امیـرمـومنـان علـى علیه السلام مـىفـرمـایند:

"روزى پیامبر خـدا صلی الله علیه و آله بـر فاطمه علیهاالسلام وارد شـد و او را انـدوهناک یـافت. فـرمـود: دختـرم! چـرا انـدوهگینى؟

امیـرمـومنـان علـى علیه السلام مـىفـرمـایند: "روزى پیامبر خـدا صلی الله علیه و آله بـر فاطمه علیهاالسلام وارد شـد و او را انـدوهناک یـافت. فـرمـود: دختـرم! چـرا انـدوهگینى؟فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: پدر جان! یاد قیامت و برهنه محشـور شدن مردم در آن روز، رنجم مىدهد.

فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: پدر جان! یاد قیامت و برهنه محشـور شدن مردم در آن روز، رنجم مىدهد.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمـود: آرى دخترم! آن روز، روز بزرگـى است. اما جبرئیل از سوى خداوند برایم خبر آورد مـن اولین کسى هستم که برانگیخته مىشـوم. سپس ابراهیـم و آنگاه همسرت على بـن ابىطالب. پـس از آن، خـداونـد جبـرئیل را همـراه هفتاد هزار فـرشته به سـوى تـو مىفرستد. وى هفت گنبد از نـور بر فراز آرامگاهت برقرار مىسازد.

آنگـاه اسـرافیل لبـاس‌هاى بهشتـى بـرایت مـىآورد و تـو آنها را مـىپـوشـى. فـرشته دیگرى به نام زوقائیل مرکبـى از نـور بـرایت مىآورد که مهارش از مروارید درخشان و جهازش از طلاست. تـو بر آن مرکب سـوار مىشـوى و زوقائیل آن را هدایت مـىکنـد. در ایـن حال هفتاد هزار فرشته با پرچم‌هاى تسبیح پیشاپیـش تـو راه مىروند.

اندکـى که رفتـى، هفتاد هزار حـورالعیـن در حالى که شادمانند و دیدارت را به یکـدیگر بشارت مىدهند، به استقبالت مـىشتابند. به دست هر یک از حـوریان منقلـى از نـور است که بـوى عود از آن بـرمىخیزد... آنها در طرف راستت قرار گرفته، همراهت حرکت مـىکنند.

فاطمه جان، هنگامى که به وسط جمعیت حاضـر در قیامت مـىرسى، کسـى از زیر عرش پـروردگار به گـونه‌اى که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مـىزنـد: چشم‌ها را فـرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صـدیقه فـاطمه، دخت پیـامبـر صلی الله و علیه و آله و همـراهـانـش عبـور کننـد.

هنگامـى که به همان انـدازه از آرامگاهت دور شـدى، مریـم دختـر عمران همراه هفتاد هزار حـورالعیـن به استقبالت مـىآید و بر تـو سلام مىگـوید. آنها سمت چپت قرار مىگیرند و همراهت حرکت مىکنند. آنگـاه مادرت خـدیجه، اولیـن زنـى که به خـدا و رسـول او ایمان آورد، همراه هفتاد هزار فرشته که پرچم‌هاى تکبیر در دست دارنـد، به استقبالت مىآیند. وقتـى به جمع انسان‌ها نزدیک شدى، حـواء با هفتاد هزار حـورالعیـن به همراه آسیه دختر مزاحـم نزدت مىآید و با تـو رهسپار مـىشـود.

حضـور فاطمه در میان مردم

فاطمه جان، هنگامى که به وسط جمعیت حاضـر در قیامت مـىرسى، کسـى از زیر عرش پـروردگار به گـونه‌اى که تمام مردم صدایش را بشنوند، فریاد مـىزنـد: چشم‌ها را فـرو پوشانید و نظرها را پایین افکنید تا صـدیقه فـاطمه، دخت پیـامبـر صلی الله و علیه و آله و همـراهـانـش عبـور کننـد.

پـس در آن هنگـام هیچ کـس جز ابـراهیـم خلیل الـرحمان و علـى بـن ابـى طـالب علیهماالسلام و... به تـو نگـاه نمـىکنند.

جابربـن عبدالله انصارى نیز در حدیثى از پیامبر خدا صلى الله و علیه و آله این حضور را چنین توصیف مىکند:

روز قیامت دختـرم فاطمه بـر مرکبـى از مـرکب‌هاى بهشت وارد عرصه محشر مـىشـود. مهار آن مرکب از مرواریـد درخشان، چهار پایـش از زمرد سبز، دنباله‌اش از مشک بهشتى و چشمانـش از یاقوت سرخ است و بر آن گنبدى از نور قرار دارد که بیرون آن از درونـش و درون آن از بیرونـش نمایان است. فضاى داخل آن گنبـد انـوار عفـو الهى و خارج آن پرتـو رحمت خـدایـى است. بر فرازش تاجـى از نـور دیـده مـىشـود که هفتاد پایه از در و یاقـوت دارد که هماننـد ستارگان درخشان نور مىافشانند.

در هر یک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشـم مـىخـورد. جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صـداى بلند نـدا مىکند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. ایـن فـاطمه دختـر محمـد است که عبـور مـىکنـد. در ایـن هنگام، حتـى پیامبـران و انبیـا و صـدیقیـن و شهدا همگـى از ادب دیـده فـرو مىگیـرند تا فاطمه صلوات الله علیها عبـور مـىکنـد و در مقابل عرش پـروردگارش قرار مىگیرد.

در هر یک از دو سمت راست و چپ آن مرکب هفتاد هزار فرشته به چشـم مـىخـورد. جبرئیل مهار آن را در دست دارد و با صـداى بلند نـدا مىکند: نگاه خود فراسوى خویش گیرید و نظرها پایین افکنید. ایـن فـاطمه دختـر محمـد است که عبـور مـىکنـد. در ایـن هنگام، حتـى پیامبـران و انبیـا و صـدیقیـن و شهدا همگـى از ادب دیـده فـرو مىگیـرند تا فاطمه صلوات الله علیها عبـور مـىکنـد و در مقابل عرش پـروردگارش قرار مىگیرد.

منبرى از نور براى فاطمه علیهاالسلام

در ادامه گفتگوى پیامبر صلی الله و علیه و آله با دختر گرامىاش درباره چگـونگـى حضـور وى در عرصه قیامت، چنیـن مىخـوانیـم: سپـس منبرى از نـور برایت برقرار مـىسازنـد که هفت پله دارد و بیـن هر پله‌اى تا پله دیگر صف‌هایـى از فرشتگان قرار گرفته‌انـد که در دستشان پـرچم‌هاى نـور است. همچنین در طرف چپ و راست منبـر حـورالعیـن صف مـىکشنـد.

آنگاه که بر بالاى منبر قرار مىگیرى، جبرئیل مىآید و مىگـوید: اى فـاطمه! آنچه مـایلـى از خـدا بخـواه.

شکایت در دادگاه عدل الهى

اولیـن درخواست فاطمه علیهاالسلام در روز قیامت، پس از عبور از برابر خلق، شکایت از ستمگران است.

جابربـن عبـدالله انصارى از پیامبـر اکرم صلی الله علیه و آله چنیـن نقل مىکنـد: هنگامـى که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مىگیرد، خـود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مىدارد: الهى و سیـدى، میان من و کسـى که مرا آزرده و بـر مـن ستـم روا داشته، داورى کـن. خـدایـا! بیـن مـن و قـاتل فـرزنـدم، حکـم کن...

جابربـن عبـدالله انصارى از پیامبـر اکرم صلی الله علیه و آله چنیـن نقل مىکنـد: هنگامـى که فاطمه در مقابل عرش پروردگار قرار مىگیرد، خـود را از مرکب به زیر انداخته، اظهار مىدارد: الهى و سیـدى، میان من و کسـى که مرا آزرده و بـر مـن ستـم روا داشته، داورى کـن. خـدایـا! بیـن مـن و قـاتل فـرزنـدم، حکـم کن...

بر اساس روایتـى دیگر، پیامبـر اکرم صلی الله علیه و آله فرمـود: دختـرم فاطمه در حالـى که پیـراهن‌هاى خـونیـن در دست دارد، وارد محشـر مـىشـود. پـایه‌اى از پـایه‌هـاى عرش را در دست مـىگیـرد و مـىگـوید: «یا عدل، یا جبار، احکم بینى و بیـن قاتل ولدى»؛ اى خداى عادل و غالب، بیـن مـن و قـاتل فـرزنـدم داورى کـن.

قـال:« فیحکـم لابنتـى و رب الکعبه» به خـداى کعبه سـوگنـد، به شکـایت دختـرم رسیـدگـى مـىشـود و حکـم الهى صـادر مـىگـــردد.

دیدار حسن و حسین علیهماالسلام

دومین خـواسته فاطمه علیهاالسلام در روز قیامت از خداوند چنیـن است: خدایا! حسن و حسین را به من بنمایان.

در این لحظه، امام حسـن و امام حسیـن علیهماالسلام به سوى فاطمه صلوات الله علیها مىروند، در حالـى که از رگ‌هاى بریده حسیـن علیه السلام خـون فـوران مـىکنـد.

پیامبر خـدا صلی الله علیه و آله مىفرماید: هنگامى که به فاطمه گفته مـىشـود وارد بهشت شو، مىگـوید: هرگز وارد نمـىشـوم تا بدانـم پـس از مـن با فرزندانم چه کردند؟

به وى گفته مـىشـود: به وسط قیـامت نگـاه کـن.

پـس بدان سمت مىنگرد و فرزندش حسیـن را مىبیند که ایستاده و سر در بـدن نـدارد. دخت پیـامبـر صلی الله علیه و آله نـاله و فـریـاد سـر مـىدهـد.

فرشتگان نیز(با دیـدن ایـن منظره) ناله و فریاد بـرمـىآورنـد.

امام باقر علیه السلام مىفرماید: هنگامى که فاطمه به در بهشت مـىرسـد، به پشت سـرش مىنگرد. نـدا مـىرسـد: اى دختـر حبیب! اینک که دستـور داده‌ام به بهشت بروى، نگران چه هستى؟ فاطمه صلوات الله علیها جـواب مىدهد: اى پـروردگار! دوست دارم در چنیـن روزى با پذیـرش شفاعتـم، مقام و منزلتم معلوم شود.ندا مـىرسـد: اى دختر حبیبـم! برگرد و به مردم بنگر و هر که در قلبـش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان.

امام صادق علیه السلام مىفرماید: حسیـن بـن على علیهماالسلام در حالى که سر مقدسـش را در دست دارد، مـىآیـد. فـاطمه علیهاالسلام بـا دیـدن ایـن منظره نـاله‌اى جانسـوز سر مىدهد. در ایـن لحظه، هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسل و بنده مومنى نیست مگر آن که به حال او مىگرید.

در ایـن موقعیت، خداوند به خشـم آمده، به آتشـى به نام «هبهب» که هزار سال در آن دمیده شده تا سیاه گشته و هیچ آسـودگـى در آن راه نمىیابد و هیچ اندوهى از آنجا بیرون نمىرود، دستـور مـىدهد کشندگان حسیـن بـن على را برگیر و جمع کـن... آتش به فرمان پروردگار عمل کرده، همه آنها را برمىچیند...

شفـاعت بـراى دوستان اهل‌بیت علیهم السلام

سـومیـن درخـواست فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت از پـروردگـار، شفـاعت از دوستان و پیروان اهل‌بیت علیهم السلام است که مـورد قبـول حق قرار مـىگیـرد و دوستـان و پیـروانـش را مـورد شفاعت قـرار مـىدهـد. امام باقر علیه السلام مىفرماید: هنگامى که فاطمه به در بهشت مـىرسـد، به پشت سـرش مىنگرد. نـدا مـىرسـد: اى دختـر حبیب! اینک که دستـور داده‌ام به بهشت بروى، نگران چه هستى؟ فاطمه صلوات الله علیها جـواب مىدهد: اى پـروردگار! دوست دارم در چنیـن روزى با پذیـرش شفاعتـم، مقام و منزلتم معلوم شود.

ندا مـىرسـد: فاطمه! راست گفتـى، مـن تـو را فاطمه نامیدم و به وسیله تـو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتـش دور گردانیـدم. وعده مـن حق است و هرگز تخلف نمـىکنـم.

ندا مـىرسـد: اى دختر حبیبـم! برگرد و به مردم بنگر و هر که در قلبـش دوستى تو یا یکى از فرزندانت نهفته است داخل بهشت گردان.

امام باقـر علیه السلام در روایتـى دیگـر مـىفـرمایـد: در روز قیامت بـر پیشانى هر فردى، مـومـن یا کافر نـوشته شده است. پـس به یکى از محبـان اهل‌بیت علیهم السلام که گنـاهـانـش زیـاد است دستـور داده مىشود به جهنـم برده شود. در آن هنگام، فاطمه علیهاالسلام میان دو چشمـش را مىخواند که نوشته شده است: دوستدار اهل‌بیت. پـس به خدا عرضه مىدارد: الهى و سیدى! تـو مرا فاطمه نامیدى و دوستان و فرزندانـم را به وسیله مـن از آتش دور ساختى و وعده تو حق است و هرگز وعده‌ات را زیر پا نمىنهى.

ندا مـىرسـد: فاطمه! راست گفتـى، مـن تـو را فاطمه نامیدم و به وسیله تـو، دوستان و پیروانت و دوستان فرزندانت و پیروانشان را از آتـش دور گردانیـدم. وعده مـن حق است و هرگز تخلف نمـىکنـم.

این که مـىبینـى دستـور دادم بنده‌ام را به دوزخ برند، بدیـن جهت بـود که درباره‌اش شفاعت کنـى و شفاعتت را بپذیـرم تا فـرشتگان، پیامبـران، رسـولان و همه مردم از منزلت و مقامت آگاهـى یابنـد.

حال بنگر، دست هر که بر پیشانى‌اش «مـومـن» نـوشته شده، بگیر و به بهشت ببر.

شفاعت دوستان فاطمه از دیگران

عظمت و مقام حضـرت فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت چنان است که خـداونـد به خاطـر فاطمه به دوستـان آن حضـرت نیز مقام شفاعت مـىدهـد.

امام باقر علیه السلام به جابر فـرمـود: جابـر! به خـدا سـوگنـد، فاطمه علیهاالسلام با شفاعت خـود در آن روز شیعیان و دوستـانـش را از میان اهل محشـر جدا مىسازد. چنان که کبـوتر دانه خـوب را از دانه بد جدا مىکند.

عظمت و مقام حضـرت فاطمه صلوات الله علیها در روز قیامت چنان است که خـداونـد به خاطـر فاطمه به دوستـان آن حضـرت نیز مقام شفاعت مـىدهـد.

هنگامى که شیعیان فاطمه همراه وى به در بهشت مـىرسند، خداوند در دلشان مـىافکند که به پشت سـر بنگـرند. وقتـى چنیـن کنند، نـدا مـىرسـد: دوستـان مـن! اکنـون که شفـاعت فـاطمه را در حق شمــا پذیرفتم، نگران چه هستید؟

آنان عرضه مـىدارنـد: پـروردگارا! ما نیز دوست داریـم در چنیـن روزى مقـام و منزلت مـا بـراى دیگـران آشکـار شود.

ندا مىرسد: دوستانـم! برگردید و بنگرید و هر که به خاطر دوستى فاطمه شما را دوست داشت و نیز هـر که به خـاطـر محبت فـاطمه به شما غذا، لباس یا آب داده و یا غیبتـى را از شما دور گردانیـده، همراه خود وارد بهشت کنید.

به سوى بهشت

حضرت فاطمه علیهاالسلام، پـس از شفاعت از دوستان خود و فرزندانـش و رسیدگى به شکایتـش در دادگاه عدل الهى به فرمان خدا، با جلال و شکـوه خاصى وارد بهشت مىشـود. پیامبـر اکرم صلوات الله علیه مـىفرمایـد: روز قیامت دخترم فاطمه در حالـى که لباس‌هاى اهـدایـى خـداونـد را که با آب حیات آمیخته شده، پـوشیده، محشور مـىشـود و همه مردم از مشاهده ایـن کـرامت تعجب مـىکننـد.

آنگـاه لبـاسـى از لبـاس‌هاى بهشت بـر وى پـوشانده مـىشـود. بر هزار حله بهشتـى براى او با خط سبز چنیـن نوشته شده است: دختر پیامبر را به بهترین شکل ممکـن و کامل‌ترین هیبت و تمام‌ترین کرامت و بیشتریـن بهره وارد بهشت سازیـد. پـس، فـاطمه سلام الله علیها را به فـرمـان پـروردگـار در کمـال عظمت و شکـوه، در حالى که پیرامونـش هفتاد هزار کنیز قرار گرفته، به بهشت مىبرند.

استقبال حوریان بهشتى

رسـول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیهاالسلام فرمـود: هنگامى که به در بهشت مىرسـى، دوازده هزار حـوریه، که تاکنـون به ملاقات کسى نرفته و نخـواهند رفت در حالـى که مشعل‌هاى نـورانى به دست دارنـد و بر شترانـى از نـور که جهازهایشان از طلاى زرد و یاقـوت سـرخ و مهارهایشـان از لولو و مروارید درخشان است سـوارند، به استقبالت مىشتابند.

پـس وقتى داخل بهشت شدى، بهشتیان به یکدیگر ورودت را بشارت خـواهند داد و براى شیعیانت سفره‌هایى از گـوهر، که بر پایه‌هایى از نـور برقرار ساخته‌اند، آماده مىسازند و در حالـى که هنـوز سایر مردم گـرفتـار حسـابـرسـىانـد، آنـان از غذاهـاى بهشتـى مـىخـورنـد.

اولین سخن فاطمه در بهشت

سلمـان فـارسـى از پیـامبـر اسلام صلی الله علیه و آله چنیـن روایت کرده است:

هنگامى که فاطمه داخل بهشت مـىشـود و آنچه خـداونـد برایـش مهیا کـرده، مـىبینـد، ایـن آیه را تلاوت مـىکند:

«بسـم الله الرحمـن الـرحیـم الحمـدلله الذى اذهب عناالحزن ان ربنا لغفـور شکور الذى احلنا دارالمقامه مـن فضله لایمسنا فیها نصب ولا یمسنا فیها لغوب»؛ ستـایـش و سپـاس ویژه خـدایـى است که اندوهمان را زدود. همانا پروردگار ما آمرزنده و پاداش دهنـده است. پروردگارى که در سایه بخشـش خود ما را به بهشت و اقامتگاه همیشگىمان فرود آورد. مـا در آن جـا بـا رنج و ملالـى رو به رو نمـىشـویم.

تسنیـم، چشمه‌اى است که خـداونـد آن را به فـاطمه علیهاالسلام دختـر پیـامبـر صلی الله و علیه و آله و همســـــر على بن ابى طالب علیه السلام بخشید و از پاى ستـون خیمه فاطمه جارى مىشود. آب آن چشمه چنـان گـواراست که به سـردى کـافـور و طعم زنجفیل و عطر مُشک شباهت دارد... .

نـورانـى شـدن بهشت از نـور فاطمه زهرا علیهاالسلام

ابـن شهرآشوب مىنویسد: در بسیارى از کتاب‌ها، از جمله کشف ثعلبى و فضائل ابـوالسعادات، در معناى ایـن آیه «لایـرون فیها شمسـا ولا زمهریـرا»؛ (و نمـىبیننـد در بهشت نه آفتـاب و نه سـرمایـى را) آورده‌انـد که ابـن عبـاس گفت: چنـان که بهشتیان در بهشت هستنـد، ناگاه نورى مـىبینند که باغ‌هاى بهشت را نـورانـى کرد.

اهل بهشت اظهار مـىدارند: خـدایا! تـو در کتابـى که بر پیامبرت فرستادى، فرمـودى:«لایرون فیها شمسا»؛ "بهشتیان در بهشت خورشیدى نخـواهند دید." نـدا مـىرسـد: ایـن، نـور آفتاب و ماه نیست، بلکه علـى و فاطمه از چیزى تعجب کرده و خندیدند و از نور آن دو، بهشت روشـن گردید.

زیارت انبیا از فاطمه زهرا سلام الله علیها در بهشت

آنگاه که همه انبیا و اولیاى خـدا وارد بهشت شـدند، آهنگ دیدار دختر پیامبر خدا مـىکنند. رسـول خدا صلی الله و علیه و آله به فاطمه فرمـود: هرگاه اولیاى خـدا در بهشت مستقـر گردیـدنـد، از آدم گـرفته تا سایـر انبیا همه به دیدارت مىشتابند.

عنایات خداوند به فاطمه علیهاالسلام در بهشت

پروردگار منّان به فاطمه زهرا سلام الله علیها در بهشت عنایاتـى ویژه خـواهـد داشت. بخشـى از آن عنـایـات چنیـن است:

1ـ خانه‌هاى بهشتى

پیامبرخدا صلی الله علیه و آله فرمـود: هنگامى که مرا به معراج بردند و داخل بهشت شدم، به قصر فاطمه رسیدم. درون آن هفتاد قصر بـود که تمام در و دیـوار و طاق‌هایـش از دانه‌هاى مروارید سرخ ساخته شده، همه آنها به یک شکل زینت داده شده بود.

2ـ همنشینى با پیامبر صلی الله و علیه و آله

پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله به حضرت على علیه السلام فرمـود: یا على! تـو و دخترم فاطمه در بهشت در قصر من همنشین مـن هستید. سپس ایـن آیه را تلاوت فرمود: "بـرادران بـر تخت‌هاى بهشتـى رو به روى هـم مـىنشینند."

3 ـ درجه وسیله

رسـول خدا صلی الله و علیه و آله فرمـود: فِى الجَنَّةِ دَرَجَةٌ تُدعَى الـوَسیلَةُ فَاِذَا سَاَلتُـم اللهَ فَاساَلُوا لِـىَ الوَسِیلَةَ قَالُـوا یَا رَسُـولَ اللهِ مَـن یَسکُـنُ مَعَکَ فِیها؟ قَالَ علـىً و فـاطمةُ و الحَسَـنُ و الحُسَیـنُ. در بهشت درجه‌اى به نام «وسیله» است. هـرگاه خـواستیـد، هنگام دعا، چیزى بـرایـم بخواهید، مقام وسیله را از خـداوند خـواستار شـوید. گفتنـد: یا رسـول‌الله! چه کسـانـى در ایـن درجه (مخصـوص) بـا شما همنشیـن خـواهنـد بـود؟ فـرمـود: علـى، فـاطمه، حسـن و حسین.

علامه امینـى در منقبت بیست و ششـم مـىنـویسـد:

از مناقب حضرت زهرا علیهاالسلام همراه بودن او با پدر و همسر و فرندانـش در درجة الـوسیله است. آنجا پایتخت عظمت حضرت حق تبارک و تعالى است و جز پنج تـن علیهم السلام هیچ یک از انبیا و اولیا و مرسلین و صـالحـان و فـرشتگـان مقـرب کسـى بـدان راه نمـىیـابد.

4 ـ سکونت در حظیرة القدس

سیوطى در مسند مىنـویسد: «اِنَّ فاطمَةَ و علیاً و الحسـنَ و الحسیـنَ فِى حَظِیرَةِ القُدسِ فِى قُبَّةٍ بَیضَاء سَقفُها عَرشُ الرَّحمـنِ»؛ فاطمه و على و حسـن و حسیـن در جایگاهـى بهشتـى به نام «حظیرة القدس» در زیر گنبـدى سفیـد به سـرمـىبـرنـد که سقف آن عرش پـروردگـــار است.

پیامبرخدا صلی الله و علیه و آله فرمود: در قیامت، جایگاه من و على و فاطمه و حسـن و حسیـن سـرایـى زیـر عرش پـروردگار است.

نـویسنـده خصایص فاطمه، ضمـن بیانـى مفصل درباره حظیـرة القـدس، مـىنـویسـد: والاتـریـن جـایگـاه‌هـا در بهشت حظیـرة القــدس است.

5 ـ بخشیـدن چشمه تسنیـم به فاطمه علیهاالسلام

طبرى از همام بـن ابى على چنیـن نقل مىکند: به کعب الحبر گفتـم:

نظرت دربـاره شیعیـان علـى بـن ابـى طـالب علیه السلام چیست؟

گفت: اى همام! مـن اوصافشـان را در کتـاب خـدا مـىیابـم. اینان پیروان خـدا و پیامبـرش و یاران دیـن او و پیروان ولـىاش شمرده مىشوند.

اینان بندگان ویژه خدا و برگزیـدگان اوینـد. خـدا آنها را براى دینـش بـرگزیـد و بـراى بهشت خـویـش آفـرید.

جایگاهشان در فـردوس اعلاى بهشت است. در خیمه‌اى که اتاق‌هایـى از مروارید درخشان دارد، زندگى مىکنند. آنان از مقربیـن ابرارند و سـرانجـام از جـام «رحیق مختـوم» مـىنـوشند.

رحیق مختـوم چشمه‌اى است که به آن «تسنیـم» گفته مىشـود و هیچ کـس جز آنها از آن چشمه استفاده نخواهد کرد. تسنیـم، چشمه‌اى است که خـداونـد آن را به فـاطمه علیهاالسلام دختـر پیـامبـر صلی الله و علیه و آله و همســـــر على بن ابى طالب علیه السلام بخشید و از پاى ستـون خیمه فاطمه جارى مىشود. آب آن چشمه چنـان گـواراست که به سـردى کـافـور و طعم زنجفیل و عطر مُشک شباهت دارد... .

خدایا ما را از شفاعت آن دُر گرانبها بىنصیب مگذار.

"مقاله از آقای محمدجواد طبسى - با کمى تلخیص"

لینک مطالب مرتبط:

- ماجرای سقیفه

- حکایت علی و چاه‌های صبور مدینه بی حضور تو

- فاطمه(س) و حضور در صحنه‌های نبرد



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( شنبه 87/3/4 :: ساعت 2:48 عصر )

»» خرمشهر

خرمشهر

خرمشهر

در زمان سلطنت محمدشاه قاجار در محل تلاقی دو رودخانه اروند و کارون- انتهای جنوب غربی استان خوزستان فعلی- شهری پا به عرصه وجود گذاشت که محمره نامیده شد.

این شهر بندری، در طول تاریخ کوتاه خود بارها به اشغال در آمد.

پس از جنگ جهانی دوم، همواره بین ایران و عراق بر سر خرمشهر و به ویژه اروند رود درگیری سیاسی وجود داشت، این شهر کوچک مرزی 6500 کیلومتر مربع مساحت‌دارد. خرمشهر از شمال به اهواز، از شرق به بندر ماهشهر، از جنوب به آبادان و از غرب به مرز ایران و عراق محدود است و در زمان وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 هـ.ش حدود 220 هزار نفر جمعیت داشته است.

صدام حسین رییس‌جمهور عراق، از همان ماه‌های ابتدایی تولد جمهوری اسلامی ایران دست به تحرکاتی علیه ایران زد و در حقیقت جنگ اعلان شده‌ای را آغاز کرد. او با توسل به افراد خود فروخته ضد انقلاب بمب‌گذاری و کشتار مردم بی‌دفاع خوزستان را در پیش گرفت. از مهر 1358 هـ. ش تا شهر یور 1359 هـ.ش که جنگ رسماً آغاز شد، بیش از 20بار  مردم بی‌دفاع خرمشهر، طعم تلخ بمب‌گذاری و کشتار بی‌رحمانه را چشیدند.

غروب روز 31 شهریور، از شدت گلوله‌هایی که بر سر خرمشهر می‌ریخت کاسته شده بود. گویی دشمن نفسی تازه می‌کرد تا دوباره کشتار مردم را از سر بگیرد. تا آن ساعت ده‌ها تن از مردم بی د‌فاع کشته و صدها نفر مجروح شده بودند. بیمارستان‌ها مملو از مجروحین بود.

برخی از مردم، هر آنچه از ملزومات زندگی می‌توانستند، بر می‌داشتند و حتی با پای پیاده به سوی اهواز و دیگر شهرهای مجاور روانه می‌شدند.

محمد جهان‌آرا، فرمانده سپاه پاسداران خرمشهر دستور داده بود تا همه پاسداران شهر در مقر سپاه جمع شوند. آنها در سالن غذاخوری مقر سپاه دور هم جمع شدند. جهان آرا لب به سخن گشود:

- بچه‌ها، تمام تعلیماتی که دیده‌ایم برای چنین روزی بوده است.

پس از این سخنان نیروهای داوطلب روانه مرز شدند.

دو تیپ 26 و 6 زرهی عراق از سوی شلمچه به سوی جاده خرمشهر- اهواز در حرکت بود. پاسگاه‌ها شلمچه، حدود و خین زیر آتش بود. مهمات و اسلحه مدافعین شهر اندک بود. در سومین روز تهاجم عراقی‌ها پس از سقوط دژ مرکزی، از دو محور جاده شلمچه به پل نو و نهر عرایض، به سوی خرمشهر حرکت کردند تا جاده خرمشهر اهواز را اشغال کنند.ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » سلمان ( شنبه 87/3/4 :: ساعت 2:30 عصر )


<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

>> بازدید امروز: 78
>> بازدید دیروز: 18
>> مجموع بازدیدها: 262121
» درباره من

کجایند مردان بی ادعا؟
سلمان
نوکر و خادم شهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــداء

» پیوندهای روزانه

[232]
بسیجی شهید محمد عبدی [305]
کجایند مردان بی ادعا؟ [253]
[183]
[آرشیو(4)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
کجایند مردان بی ادعا؟[183] .
» آرشیو مطالب
خرداد ماه 1387
اردیبهشت ماه 1387
فروردین ماه 1387
اسفند ماه 1386
بهمن ماه 1386
دی ماه 1386
آذر ماه 1386
آبان ماه 1386
مهر ماه 1386
شهریور ماه 1386
مرداد ماه 1386
تیر ماه 1386
اردیبهشت ماه 1386
فروردین ماه 1386
بهمن ماه 1385
دی ماه 1385
آدر ماه 1385
تیر ماه 1387
تیر ماه 1387
مردادماه 1387
شهریور ماه1387
مهر ماه 1387
خرداد ماه 1388
البرادعی:کاملا تحت تأثیر شخصیت آیت الله خامنه ای قرار گرفتم
مرداد ماه 1388
فروردین 1389

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
بندیر
شب و تنهایی عشق
یادداشتها و برداشتها
فطرس
نور
پنجره چهارمی ها
Manna
دانلود download امپراطور دریا بازی موبایل نرم افزار کرک کد لینک
شهدای استان خراسان
گلی از بهشت
تبادل لینک وافزایش بازدید
دست نوشته
((( ب ا ح ا ل ه)))
خط بارون
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
اس ام اس طنز بدو بیا بخون
همیشه منتظرت هستم ، ای عدل وعده داده شده...
عاشق دلباخته
یا زهرا(س)
ESPERANCE
غریب روزگار یوسف زهرا
حـــکــمـــت آ بــــاد
راهنما
افرایش صدای گوشی+راه کسب درآمد از اینترنت+عکس بازیگران خانم خارج
همه چیز...
یا زهرا (س) مدد
صعصعه
● باد صبا ●
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
باران
دل ها تنها به یاد خدا آرام می گیرد
عشق بی همتا
Media Center
عمومی
یادداشت های یه آسمونی
بیاوببین...!‏
امیر
تا پرواز....
عهد ولایت
شادی(زمزمه های دلتنگی)
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
بروز ترین و بزرگترین و بهترین مرجع رپ فارسی
ترفندهای کامپیوتر
MAKHo0oF gr0ups
داستان و راه های توحید جویان بزرگ
نـو ر و ز
شهید ابراهیم کشاورز
آسمان آفتابی
وبلاگ رسمی امپراطور دریا
ღღღعاشقونهღღღ
اس ام اس و مطالب طنز و عکس‏های متحرک
خدای که به ما لبخند میزد
خورشید بی غروب
دوست دارم تو تنها ارزویم باشی
سلمان
شهید محمد عبدی
فریاد دل
ساجدین
جستجوگران نور
کوثر
راویان نور
کلوب
دکتر احمدی نژاد
تبیان
شاهد
عکس
امام خمینی
ایراپیک
ایرایپک 1
گلخانه
وبگذار
بانک صوت وفیلم
آرماگدون
نخلستان
حاج حمید
کانون وبلاگ نویسان مذهبی
3 نقطه
شیعیان
صلوات
شبکه اول
حسینیه
شهید آوینی
همبلاگی
مرکز دانلود نوحه ایران
زیباترین وبلاگهای روز
امتداد
آفتاب
خبرگزاری فارس
امام حسین
مرحوم آغاسی
بچه های اهل قلم
پارس قرآن
لبیک
پشتیبان شبکه
آپلود تصاویر
یاسین
حامیان دکتر احمدی نژاد
دولت عشق

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان











































































































































» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب